یڪ شبی ڪه داشٺ از هیئٺ برمیگشٺ
ٺو راه ماشینی🚘 دید 👀 ڪه داشتن دو دختر رو به زور 💪🏻 سوار ماشین میکردن
غیرتش اجازه نداد که بی توجه رد بشه وبه دنبال ماشین راه افتاد🏃🏻♂️
جلوی ماشین رو گرفت و دخترا فرار کردن🏃🏻♀️🏃🏻♀️
اون دو تا نامردا داداش علی رو تنها گیر اوردن و شروع کردن به زدن چند نفر به یک نفر ؟😭
چاقو🔪 رو در اوردن و زدن به شاهرگ داداش علی😭😭
وفرار کردن 😔 داداش علی موند ویک خیابون و خون انقدر خون از داداش علی رفت ....
.
هرکس هم رد میشد داداش علی رو نجات نمیداد تا که یک نفر ایستاد وداداش علی رو سوار کرد وبرد بیمارستان هیچ بیمارستانی داداش علی رو به خاطر اینکه چاقو خورده بود قبول نمیکردن تا یک بیمارستان قبول کرد بعد از کلی عمل و.. . داداش علی خوب شد😍 ورفت خونه
یکی از فامیل هاشوت که به ملاقات داداش علی امد به داداش علی گفت چرا جون خودتو در خطر انداختی 🤔
داداش علی لبخندی زد واروم تو گوشش گفت🗣️
اگه ناموس خودت هم این اتفاق براش افتاده بودبازم این رو میگفتی؟؟🤔
مرد سکوت کرد ودیگه حرفی نزد😔
.اما چند وقت بعد داداش علی به شهادت رسید وشهید غیرت شد😔🍃
#شهید_غیرت