💢فتنه سرزمین شام
🔹روایات، فتنه ویژه ای را در سرزمین شام یادآوری میکنند که قبل از خروج
سفیانی اتفاق میافتد. این فتنه همان فتنه عمومی غربی و شرقی است که مسلمانان گرفتار آن می شوند.
🔸از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمود: دیری نپاید که به مردم شام، دینار و پیمانه ای نرسد، پرسیدیم این امر از طرف کیست؟ فرمود: از
جانب رومیان. آنگاه اندکی سکوت کرد، سپس فرمود: در آخر الزمان خلیفه ای آید که به مردم اموال بسیار کمی دهد که به حساب نیاید [۱]
▪️باعث این فشار اقتصادی، مالی و غذائی، رومیان یعنی همان غربیها هستند.
از جابر جعفی نقل شده است که از امام باقر علیه السلام درباره این گفته خدای سبحان سؤال شد که فرموده است " ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الأموال والأنفس والثمرات وبشر الصابرین [۲] (براستی ما شما را با چیزهایی همچون ترس، گرسنگی و کاهش مال، جان و میوهها مورد آزمایش قرار میدهیم. صبر پیشگان را بشارت ده). حضرت فرمود:
گرسنگی بر دو گونه است: عام و خاص. گرسنگی خاص در کوفه است که خداوند آن را ویژه دشمنان آل محمد گرداند و آنان را هلاک سازد. اما گرسنگی عام در شام خواهد بود و آن گرسنگی و ترسی است که تا آن زمان هرگز بدان گرفتار نشده اند، گرسنگی، قبل از قیام قائم و وحشت و اضطراب، بعد از قیام آن حضرت خواهد بود. [3]
🔹از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: پیش از ظهور قائم، بطور حتم سالی فرا رسد که مردم در آن دچار قحطی و ترس شدید از کشته شدن و کمبود اموال و میوهها گردند و این مطلب در قرآن به روشنی دیده میشود، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: " براستی ما شما را با چیزهایی همچون ترس، گرسنگی، کاهش مال، جان و میوهها مورد آزمایش قرار میدهیم و صبر پیشگان را بشارت ده " [4]
🔸پدیدار شدن فشار اقتصادی در سال ظهور، با این سخن که این وضع مدتی قبل
از ظهور وجود داشته و سپس در سال ظهور شدیدتر گشته و آنگاه ظهور به وقوع
بپیوندد، منافاتی ندارد.
▪️اما فتنه سرزمین شام بر اساس روایات، دورانی طولانی دارد و هر گاه تصور شود که رو به پایان است، استمرار مییابد. " مردم از آن، راه فرار میجویند اما نمییابند " [5]
🔹طبق روایات این فتنه داخل تمام خانههای مردم عرب و مسلمان خواهد شد و " هر گاه آن را از سوئی اصلاح کنند از سوی دیگر گسیخته شود و یا از جانب دیگر آشوب برخیزد [6]
🔸پاره ای از روایات نیز این حوادث را " فتنه فلسطین " می نامند، چنان که قبلا از
نسخه خطی ابن حماد برمی آمد. [7]
پی نوشت
1. بحار: ۵۱ / ۹۲.
2. بقره / ۱۵۵.
3. بحار: ۵۲ / ۲۲۹.
4. بحار: ۵۲ / ۲۲۹.
5. بحار: ۵۲ / ۲۹۸.
6. نسخه خطی ابن حماد ص ۹ و ۱۰.
7. نسخه خطی ابن حماد ص ۶۳.