🌷- روز جمعه، ساعت ۲ بعد از ظهر بود. هنوز مدتی از شهادت محمد مسرور نگذشته بود و ما همگی ناراحت بودیم. خود من هم تیر به پایم خورده بود و توان راه رفتن نداشتم. سید فخرالدین به من گفت: شما به عقب برگردید، من خودم محمد مسرور را به عقب می آورم. فشنگ های من تمام شده بود؛ ولی سید فخرالدین با شجاعت تمام و زیر آن همه باران گلوله و خمپاره در حال تلاش و مبارزه بود. متاسفانه تک تیرانداز دشمن از راه رسید و سید را زیر نظر گرفت و با یک تیر او را به شهادت رساند. سید فخرالدین موقع تیر خوردن از جا بلند شد و فقط ذکر یا حسین (ع) را بر زبان آورد. ✍راوی هم رزم شهید "شهید سید فخرالدین تقوی نژاد" @fadaierahba_r