سوزن و دستِ کفش دوز 🔹روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت. 🔸از شدت درد فریادی زد و سوزن را چند متر دورتر پرت کرد... 🔹مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد: درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن انگه که خارش خوری 🔸حکیم به کفاش گفت: این سوزن منبع درآمد توست. این همه از آن فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می‌اندازی! 💢 نتیجه اینکه اگر از کسی رنجیدیم خوبی‌هایی که از جانب آن شخص به ما رسیده را به یاد آوریم، آن وقت نمک‌نشناس نبوده‌ایم و تحمل آن رنج نیز آسان‌تر می‌شود. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @fadak_mzk