🌼یکی از کارکنان غسال خانه بهشت زهرای تهران تعریف می کرد:💧💧💧 🍀یک بار پیرمردی را آوردند که اصلا به مرده شبیه نبود، چهره روشن و بسیار تمیز و معطری داشت. وقتی پتو را کنار زدم بوی گلاب می داد. 🌸آنقدر تمیز و معطر بود که من از مسئول غسالخانه تقاضا کردم خودم شخصا این پیرمرد را بشورم و غسل بدهم، همه بوی گلاب را موقع شستشو و وقتی که آب روی تن این پیرمرد می ریختم حس می کردند. 🍀وقتی که کار غسل و کفن تمام شد بی اختیار در نماز و تشییع این پیرمرد شرکت کردم، بیرون برای تشییع و خاکسپاری اش صحرای محشری به پا بود. 🌼 از بین ناله های فرزندانش شنیدم که گویا این پیرمرد هر روزش را با قرائت شروع می کرد. از بستگانش دقیق تر پرسیدم، گویی این پیرمرد به این موضوع شهره بود، 🌹آدمی که هر روزش با زیارت عاشورا شروع می شود🍃     https://eitaa.com/ertebatbakhoda1401