سلام من برای ازدواج ندانسته پیش یه ساحر که به نخ ها میدمید ومن از روی نخها رد کرد یک سکه داخل اب انداخت گفت بریز پشت سرت وسه تا سوره توحید بخون وکارهای دیگه انجام دادم میدونم گناه کبیره انجام دادم استغفار کردم از اون موقع خاستگار پاشو داخل خانه ما نذاشته فقط در حد حرف بوده راهنمایی کنید