اساسا قدرت خرید مردم باید از دو طریق حاصل شود: افزایش دستمزد و مهار تورم.
اول: افزایش قدرت خرید از طریق بهبود درامد خانوار و توسعه خدمات: در دو و نیم سال اخیر شاهد افزایش بی سابقه دستمزد و خدمات اقشار مختلف همچون کارگران، فرهنگیان، و کارمندان و ...، و چند دور کمک های نقدی به طبقات پایین جامعه بوده ایم . بدیهی است که این افزایش دستمزد و خدمات منجر به جبران کامل تورم نشده است. در عین حال منصفانه است که اقدامات دولت را نادیده ننگریم.
دوم:افزایش قدرت خرید از طریق مهار تورم به معنای ممانعت از افزایش سطح عمومی قیمت ها. دولت در این زمینه شتاب فزاینده رشد قیمت ها را کنترل و شدت افزایش قیمت ها را کاهش داده است. اما همچنان تورم با مفهوم افزایش عمومی سطح قیمت ها، در جامعه در سطوح بالایی وجود دارد و دولت نتوانسته است مطاق انتظارات آن را مهار نماید. مهار تورم زمانی مورد قبول مردم خواهد بود که میزان آن به زیر متوسط ۴ دهه اخیر( ۲۱ درصد) برسد.
مسئله ی اصلی این است که مهار تورم منوط به کنترل شاخص هایی است که تاثیر آنها برسطح عمومی قیمت ها تعلق می گیرد مثل نقدینگی و نرخ ارز که در این خصوص دولت در اولی موفق ولی در نرخ ارز به دلایل متعدد چندان موفقیتی نداشته است. کنترل تورم باید از هر دو مسیر باشد.