#تجربه_های_فانونی
#5
هر قسمت گلایدر🚀 رو که میساختیم باید وزن میکردیم چون تو مسابقات قانون میذارن که وزن گلایدر از یه عددی نباید بیشتر باشه وگرنه کلا رد میشی یا امتیاز منفی میگیری😰
یه جاهایی وزن⚖ بیشتر شده بود و به زور سمباده میکشیدیم وزن بیاد پایین😂
(عکس هر قسمت رو پایین متن میذارم اگر یک بند رو بخونید و برید عکسش رو نگاه کنید خیلی دقیق تر براتون تداعی میشه چیکار میکردیم)
ساخت اسکلت گلایدر✈️ روز اول از صبح تا غروب تموم شد همگی له بودیم از خستگی😴
انقدر درگیر کار هیجان انگیزمون بودیم که از ۷ صبح تا ۶ غروب باهم فقط یه بسته های بای🍪 خورده بودیم و قدر نماز ظهر و عصر خوندن استراحت کرده بودیم
کار اسکلت که تموم شد باید روش روکش میکشیدیم
روکش ها از نوع حرارتی🔥 بود که باید با اتو میچسبید و اگر چروک و خط می افتاد با حرارت سشوار اون چروک رو باز میکردیم
طبیعتا تو مدرسه اتو و سشوار نبود همچنین خیلی هم خسته بودیم😪 و دیگه رسما هوا تاریک🌚 شده بود
قرار شد کار روکش کشیدن و تست پرواز🛫 بمونه برای فردا
استادمون گفت کی از این اتو کوچولو مسافرتیا داره
من یوهو یاد اتو سیسمونیم افتادم😂 گفتم من میارم! سشوار رو هم که از جهاز مامانم کش رفتم بردم مدرسه🤣
روز دوم شروع شده بود اولین بارمون بود روکش حرارتی می دیدیم👀
سختی کار اونجا بود که باید روکش رو میکشیدیم مثلا روی بال و صافِ صاف با حرارت اتو میچسبوندیم و تو حالتی که روکش صاف و مثل طلق سفت وایساده سریع حرارت رو دور میکردیم و اگر حتی چند ثانیه اتو بیشتر میموند روکش پاره میشد و دوباره از اول کارو باید انجام میدادیم🤕
اتو سیسمونی منم که عتیقه بود🤣 و تنظیم درجه حرارت نداشت⏲ و کارمون سخت تر شده بود. اینکه چقدر روکش حروم کردیم تا دستمون بیاد چیکار کنیم بماند🤫
بالاخره زهرا دوستم قلق کار دستش اومد و شروع کرد به روکش چسبوندن
اونروز از اول صبح بچه های دیگه تو آزمایشگاه کلاس داشتن و ما کوچ کردیم به کتابخونه تا اونجا رو هم مثل آزمایشگاه با خرده چوب به گند بکشیم🤣
حتما دقت کردین که میز های بزرگ رو شیشه میندازن تا خط و خش نیفته
ما گرم کار و زهرا هم رو یکی از میز ها مشغول روکش کشیدن با اتو بود
که یک دفعه بووووووم💥 صدای شکستن شیشه اومد
با حیرت همه برگشتیم سمت زهرا😧 و دیدیم واااای اصلا دقت نکرده بودیم داریم اتو به اون داغی رو روی شیشه میز میذاریم
هم از برخورد مدرسه ترسیده بودیم😬 هم از گند بالا اومده خندمون گرفته بود😆
استاد اومد سر میز و گفت اشکال نداره
دنبال مقصر نگردید از دفتر مدرسه هرچی گفتن بگید کار گروهی بوده
و این اولین درسی بود که از کار تیمی تو ۱۵ سالگی گرفتم😇
ادامه دارد...
👈قسمت های قبل رو با سرچ هشتگ بالای متن بخونید
📌بستر رشد دختران فنی مهندسی👩💻
برای عضویت کلیک کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/1597440231Cb3c64f0f9e