💠هنوز بچههایم چیزی نخورده بودند
✍️سید محیالدین حسینی
🔸نمیدانم کجا بود منزل آن شخص اما میدانم بهقدری مکان پرتی بود که خود ایشان(استاد فرجنژاد) هم بهسختی توانست آنجا را پیدا کند.
🔹یادم است که چند سیخ کباب هم برای بچههای آن خانواده گرفت و به اتفاق خانوادهها رفتیم منزل آن شخص. گفت دوست دارم بچههایم از الان ببینند که مردم ما توی چه شرایطی زندگی میکنند که هم درسی برای خودشان باشد و هم درد فقرا را ببینند و هم زندگی خودشان را خوب بدانند و گله نکنند.
🔸وقتی رسیدیم به خانۀ آن نیازمند، تا در زدیم و آمد دم در و نگاهش به من و دکتر افتاد اشک از چشمانش جاری شد...
⬅️خواندن
متن کامل خاطره در سایت استاد فرجنژاد
#بازنشر
#استاد_فرج_نژاد
🎓 مؤسسه فرهنگی رسانهای استاد فرجنژاد
📲
سایت|
آپارات|
اینستاگرام|
ویراستی|
ایتا