من زندهام هنوز و غزل و غزل فکر میکنم
مرگ سرودههایی از محمدعلی بهمنی
دل من یه روز به دریا زد و رفت
پشت پا به رسم دنیا زد و رفت
پاشنهٔ کفش فرارو ور کشید
آستین همّتو بالا زد و رفت...
محمدعلی بهمنی، یکی از قلههای غزل و ترانه عاشقانه، ساعاتی پیش درگذشت. ما او را هم با اشعار کلاسیکش و هم با ترانههایی که از خوانندگانِ بهنام کشور شنیدهایم، میشناسیم. شاعری زلالپرست از خطهٔ خوزستان که هشتاد و دو سال غزل زندگی کرد. به غزلی قانع و دلش زنده به عشق بود. هنوز هم با غزلهایش زنده است. تا شعری از او در میان مردم خوانده میشود، تا نام او هست، او هم زنده است.
«بافتار» که پیش ازین در فرستههای مختلف ازین شاعر عزیز، یاد کرده و به آثارش پرداخته بود، فوت این غزلسرای ارجمند را به تمام شما مخاطبین عزیز تسلیت عرض میکند. حال که به دیدار حق شتافته است، ابیاتی از او را در این فرسته جمع کردهایم که نشان از مرگآگاهی او در سالهای پیشتر دارد.
🔺رسانه بافتار
🆔
https://eitaa.com/joinchat/4285857982C557b3c5b35