چند نکته؛
1) مرحوم علامه قبل از نگارش تفسیر المیزان، در نجف، چند رساله دربارهی مباحث منطقی و نیز نبوت نوشت، سپس در تبریز تفسیرالبیان فی الموافقةبین الحدیث و القرآن، و نیز رسالههایی تحت عناوین، («اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «افعال»، «وسائط ميان خدا و انسان»، «انسان قبل الدنيا»، «انسان فى الدنيا»، «انسان بعد الدنيا»، «ولايت»، «نبوت») بهنگارش در آورد که به تعبیر خود ایشان، «در اين رسالهها
ميان عقل و نقل تطبيق شده است»(زندگینامهی خودنوشت علامهی طباطبائی)، «...و نشرحه بعض الشرح
بالجمع بين البرهان العقلي و البيان النقلي»(الرسائل التوحیدیة ص23) سپس در قم، در کنار تدریس فلسفه، و تألیف بدایه، نهایه و اصول فلسفه، تفسیرالمیزان را نگاشتند.
2) مرحوم علامه در پاسخ کسی که گفته، چه نیازی به خواندن فلسفهاست؟ میگوید: «همهی معارف اعتقادی و عملی بالاجمال یا بالتفصیل در کتاب و سنت هست...اگر بخواهیم در سطح عالی از آنها بهره ببریم ناچار از وضع یک علم و اصطلاحات خاص هستیم»(بررسیها ج2، ص84) و نیز دربارهی نقش معارف فلسفی میگوید: «این معارف طریق به فهم دین هستند»(همان، ص85)، و لذا تا آخر عمر شریفشان، به تدریس فلسفه در کنار تفسیر اشتغال داشتند.
کوتاه سخن اینکه؛ مرحوم علامه، پیش از نگارش المیزان نیز اکثر آثارشان تفسیریتطبیقی بوده، و پس از نگارش المیزان نیز اشتغال فلسفیشان ادامه داشته؛ زیرا معتقد به تشفیع برهان و قرآن بود، و شرط لازم برای این تشفیع را همانند ملاصدرا، «کمال در حکمت و شریعت» میدانست.(اسفار، ج7، ص327).
https://eitaa.com/farbehi