نَه نِری نِرو نَه مَهیی مَهَ * معادل فارسی: نه نرِ نرِ است، نه مادهِ ماده. * کاربرد: كنایه از افرادی است كه نمی‌خواهند جواب قاطع و روشنی به كسی بدهند. * ریشه: در زمان‌های قدیم كه خسرو پرویز بر ایران حكومت می‌كرد. یك روز كه خسرو پرویز در قصر به همراه همسرش بازی فرزندانش را نگاه می‌كرد و لذت می‌برد. یكی از نگهبانان قصر وارد شد و گفت: ماهیگیری آمده، پیش كشی برای جناب پادشاه آورده و اجازه‌ی حضور می‌خواهد. پادشاه كه خیلی سرحال بود و از طرفی می‌خواست همسرش كه خیلی ماهی دوست داشت را هم خوشحال كند، گفت: به مرد ماهیگیر بگویید وارد شود. مرد ماهیگیر با یك ماهی خیلی بزرگ و هفت رنگ وارد شد. سلام كرد، ماهی را به شاه تقدیم كرد و گفت: این ماهی بزرگ‌ترین و زیباترین ماهی است كه من در طی این سال‌ها كه در دریا مشغول ماهیگیری بودم دیده‌ام. با خود فكر كردم چنین ماهی خاصی باید توسط یك آدم خاص خورده شود. به‌همین جهت به سرعت خود را به قصر رساندم تا آن را پیش‌كش شما كنم. خسرو پرویز از این همه تملق و چرب‌زبانی خیلی لذت برد. سریع دستور داد، چهار هزار سكه طلا به مرد ماهیگیر پاداش دهند مرد با خوشحالی هدیه را گرفت و به سرعت خواست از قصر خارج شود. همسر خسرو پرویز رو به شاه كرد و گفت: چهار هزار سكه در ازاء كاری كه او كرده بود خیلی زیاد است، با این كار تو برای مردم توقع ایجاد می‌شود كه با آوردن محصولات خود به قصر چند برابر قیمت آن پاداش بگیرند. خسرو پرویز نگهبانی را به دنبال مرد ماهیگیر فرستاد تا او را بازگرداند و از همسرش پرسید: حالا چطوری پول اضافه را از او بگیرم كه برازنده شاه ایران باشد؟ همسر او با زیركی گفت: از او می‌پرسیم این ماهی نر بود یا ماده؟ اگر گفت: نر بوده می‌گوییم: نه ما ماهی نر نمی‌خوریم ماهی را بردار و ببر و اگر گفت: ماهی ماده بود، ما می‌گوییم نه ما ماهی ماده نمی‌خوریم. ماهی را بردار ببر و پول را بازگردان. با این سؤال او خارج از این نوع جواب، جوابی ندارد و ما خیلی راحت می‌توانیم پول را به خزانه بازگردانیم. مرد ماهیگیر وارد شد و خسرو پرویز از او پرسید: تو به ما نگفتی این ماهی نر است یا ماده؟ ماهیگیر كه خیلی زرنگ بود و فهمید كاسه‌ای زیر نیم كاسه است، جواب داد خدمتتان گفتم كه این ماهی یك ماهی خاص است. این ماهی نرینه‌ی ماده است. نه كاملاً نر است و نه كاملاً ماده. خسرو پرویز از ذكاوت و تیزهوشی ماهیگیر خوشش آمد و دستور داد چهار هزار سكه‌ی دیگر به او پاداش دهند. شیرین همسر خسرو پرویز كه تحمل این دست و دلبازی‌های خسرو پرویز برای مردم عادی را نداشت از این كار همسرش خیلی عصبانی شد و دید مرد ماهیگیر وقتی پاداش را گرفت و تعظیم كرد، یك سكه از كیسه افتاد. مرد خم شد تا آن سكه را بردارد، شیرین كه خیلی عصبانی بود سریع گفت: تو این همه سكه پاداش گرفتی باز چشمت دنبال آن یك سكه كه روی زمین افتاده بود، هست. تو از یك سكه طلا هم نمی‌توانی بگذری. ماهیگیر زرنگ كه می‌دانست اینها همه بهانه است تا به نحوی سكه‌ها را از او بگیرند، گفت: تعداد سكه‌ها مهم نیست، بلكه نقش زیبای روی سكه‌ها كه یك طرف نام پادشاه و طرف دیگر تصویر پادشاه است مهم است و من دلم نیامد نام زیبای پادشاه زیر پای درباریان بیفتد. خسرو پرویز كه از این چرب زبانی خیلی لذت برد بدون توجه به همسرش كه از عصبانیت سرخ شده بود، چهار هزار سكه دیگر به ماهیگیر بخشید و او جمعاً با دوازده هزار سكه‌ی طلا قصر را ترك كرد. 📚 منبع: کتاب دهکده ‌ی امثال و حکم ولاتی فارفان، جلد دوم. ارسالی زارعی👉