🔆یوسف زمان(بخش دوم)
🔰به آخر شهر رسیدیم بیشتر مشایعت کنندگان بازگشتن گروهی اندک اما به تشییع ادامه دادند خود را در میان آن ۳۰-۲۰ نفر دیدم که همچنان تابوت بر دوش حرکت میکردند. به تپهای رسیدیم از آن تعداد ۵-۴ نفر بیشتر باقی نمانده بود تابوت را بر بلندای تپه گذاشتند و پایین تابوت رفتم برای خداحافظی.
💠 اما صورت امام را در آن سمت دیدم. دیدم که آرمیده است. ناگاه برخاست و نشست. چشمان امام زیر پلکهای بسته به حرکت درآمد و با انگشت سبابه دست راست به بالا اشاره کرد وحشت کردم. زیاد.
⬜️ آقای خمینی برخاست و نشست چشمان امام بسته بود انگشت سبابهاش را به پیشانیم رساند و آن را لمس کرد با تعجب و حیرت به این صحنه مینگریستم امام لب گشود و دوبار به زبان فارسی گفت تو یوسف میشوی، تو یوسف میشوی.
📖 مرکز اسناد انقلاب اسلامی،خاطرات سید علی خامنهای،یادمان زندانها و بازداشتگاهها
#شماره_24
#امامین_انقلاب
🆔
@farhang_puya