⚪️ «با رفتنش عالم دلش خون شد» از آرش و رستم اگر که قهرمان‌تر بود از پوریا هم شک ندارم، پهلوان‌تر بود مردی که دشمن از هراسش لرزه بر تن داشت با کودکان از مادران هم مهربان‌تر بود معراج ما بود آن نگاه مست و گیرایش چشمان او از آسمان هم بی‌کران‌تر بود او که هر از گاهی شهادت قسمتش می‌شد در بصره و فاو و حلب، وقتی جوان‌تر بود با رفتنش عالم دلش خون شد... که این یعنی آن روز چشم حضرت صاحب‌الزمان، تر بود خونی و تکه تکه و بی‌دست... اما بعد این جسم در آغوش زهرا، در امان‌تر بود سردار را با خاتمش می‌شد که بشناسیم بیچاره جسمی که از این هم بی‌نشان‌تر بود شاعر: امیرحسین زارعیان