🍃🍃
👈 رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با اصحاب نشسته بودند، دست حضرت یه زخم کوچکی داشت و ایشون داشتند جزع و فزع میکردند که خدایا با این زخم چهکار کنم، این زخم طولانی نشه، دستم رو از من نگیر و همینطوری حضرت داشتند ناله میکردند.
👈 یکی از اصحاب میگه یا رسولالله! ما تعجب میکنیم، شما پیغمبر ما هستید، در جنگها بودید، چرا اینطوری جزع و فزع میکنید؟ ما زخم شمشیر برمیداریم هیچی نمیگیم و اینطوری نمیکنیم!
👈 حضرت یه تبسمی کردند و فرمودند همینطوره که تو گفتی و فرق ما با شما همینه. ما وقتی یه نقطهی تاریک، یه حادثه میبینیم مثل یه امر بزرگ به اون ورود میکنیم، میترسیم، نگران میشیم، به خدا میگیم خدایا حلش کن. اما شما میذارید یه امر، بزرگ بشه بعد مییایید جزع و فزع میکنید، اون موقعی که دیگه کار تموم شده.
👈 شما فکر میکنید زخم رو با یه مرهم خوبش میکنید، میگید به خدا چیکار دارم. یا اگه من سرفه دارم آنتی بیوتیک میخورم خوب میشم، دیگه به خدا چیکار دارم. اما تا بهتون گفتند کروناست، پنجاه درصد ریه گرفته، حالا تازه نوبت خدا میشه، یاد خدا میافتید، نذرها شروع میشه، جزع و فزع و نگرانی شروع میشه. شما اگه با همون یه سرفه، عکسالعمل نشون میدادی و میرفتی پیش خدا، همون جا حل میشد.
👈 اما وقتی همینطوری ایستادی و هیچ کاری نکردی و چیزی نگفتی بلا مییاد و دیگه هیچ کاری نمیشه کرد
#دوره_مراقبات
❣ حاج آقا رضا محمدی ❣
@reza_mohammadee