معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه یک قم
🥀 شهید محمد قنبری شهید حادثه تروریستی ایذه #شهید_امنیت #محمد_قنبری
پوزه گرگها در خون🩸 تاریخِ بی‌صبر و حوصله، مدام تکرار می‌شود؛ خوزستان می‌شود پاوه. ایذه می‌شود مهاباد. دیوارها پر از تیر و ترکش و گلوها پاره پاره و آن بالا و پشت مرزها، گرگ‌ها پوزه در خون مردم مستضعف می‌مالند و دندان طمع برای دریدن این خاک، گرد می‌کنند و به سادگی ما پوزخند می‌زنند. مادر سروان قنبری بر سینه می‌کوبد و آه از آهِ مادر وقتی برای پسرش لالایی بخواند. زن‌ها دورش حلقه بستند اما سرش را زمین نینداخت چون چشم‌هایش پر از غرور شیرزنان بختیاری بود. می‌گفت:«پسرم اهل نماز و روزه بود. دارا نبود اما به مردم کمک می‌کرد و دستگیر آنها بود. ما هم راضی به رضای خداییم. هیچ وقت از کمک کردن به مردم کوتاه نمی‌آمد، بعد از ۲۴ سال خدمت هر روز با موتور خرابه به پاسگاه می‌رفت. شهادت حق او بود.» 🕊 دختر دو ساله‌ شهید سرش را روی شانه‌ عمو گذاشته بود. تازه بابا گفتن را یاد گرفته بود اما بابایش دیگر نبود. تازه می‌خواست شیرین زبانی کند، در بغل بابا کل خانه را بچرخد😭 اما باباییش با صورتی خونی در خاک خوابیده بود! من کاری به زن و زندگی و آزادی ندارم؛ از گرگ و کفتار هم که انتظاری جز ذاتش نیست. اما ای کاش کسی در این های و هوی پیدا می‌شد که جواب دختران یتیم سروان قنبری را بدهد که ؟ @alireza_jilan بابا سلام ما را به حضرت رقیه(سلام الله علیها)برسون👋🏻