در یکی از سفرهای راهیان نور بنده بعنوان راوی همراه کاروان خواهران شهرستان شیروان چرداول بودم بعد از بازدید اروند رود و منطقه عملیاتی والفجر ۸ .قرار بود بازدید بعدی منطقه شلمچه باشد خوب میدانید شلمچه بعنوان بقیع دفاع مقدس مشهور هست وقتی داخل منطقه شلمچه شدیم یک کاروان از تهران که همه از دانشگاه شاهد تهران بودند توجه بنده را جلب کرد دیدم بد جوری گریه و زاری میکنند و حالت عجیبی گرفته بودند بخیال خودم راوی مسلطی دارند و تحت تاثیر آن قرار گرفته اند دو نفر از آقایان هم کنار اونها بودند که مسئول کاروان بودند رفتم پیش آنها ازشون خواهش کردم که برای کاروان ما هم روایت کنند آنها گفتند اینها راوی ندارند و روای اینها شهیدی در رویا بوده گفتم چطور ؟!!!! گفت اینها رو که میبینید اکثرا فرزند شهید گمنام هستند و خیلی از اینها پدرشان در این منطقه شهید شده اند گفت ما دیروز عصر همین بچه ها رو اینجا برای بازدید و زیارت آوردیم بعد چند ساعت به سمت اهواز و رفتن به اردوگاه جهت استراحت و خواب و بعد اون ماموریت ما دیگر تمام شده بود .صبح امروز که داشتیم اماده رفتن به تهران میشدیم . مادر یکی از این فرزندهای شهید با دخترش تماس گرفت بعد رد و بدل شدن مکالمه متوجه جیغ و فریاد کاروان شدیم که روی سر دختر بودند که به هوش بیاروند چون بعد صحبت با مادرش از حال رفته بود وقتی به هوش آمد ازش پرسیدیم چه شده برای خانواده اتفاقی افتاده در حالت گریه میگفت مادرم به من زنگ زد و گفت پدرت دیشب به خوابم امد و خیلی ناراحت بود و از دستت شاکی بود . مادرم گفت چه کار بدی کردی دخترم؟ منم گفتم بخدا کاری نکردم . مادرم گفت: بابات به من گفت این چند روز هست من و شهدای هم رزمم، تو شلمچه میدونستیم بچه هامون میایند دیدارمون . رو این خاکریزها منتظر دخترم بودم .ولی دیروز دخترم اومد از جلوی من رد میشد هرچه صداش میکردم توجه نمیکرد .اصلا با من حرف نزد و نه اسمی از من برد نه یادی و نه ذکری .من هم تو این مدت در انتظارش بودم که دخترم می آید و بامن درد دل میکند ولی هیچی نگفت .بهش بگو پس برای چی اومده بود .منو پیش همرزم هام ضایع کرد وقتی دختر شهید گمنام قصه تلفن کردن مادرش را تعریف کرد همه کاروان زدند زیر گریه و همگی با هم گفتن ما تهران برو نیستیم و باید دوباره به شلمچه برگردیم چون ما هم این حالت را در زیارت شلمچه داشتیم حال ما را مجبور کردند و دوباره برگشتیم اینجا و این حال و روز این بچه ها هست که میبینید سلام بر شهدا تبیین