🔻شهید اسماعیل دقایقی، فرمانده لشکر بدر 🔻کت و شلوار برادرش را پوشیده بود. من هم با یک بلوز دامن ساده و یک چادر سفید نشستم سر سفره عقد. سفره غذا خوری بود، تویش فقط یک شاخه نبات گذاشته بودند و یک آیینه با حلقه صد و پنجاه تومانیِ اسماعیل . عروسی مان هم هیچ بریز و بپاشی هم نداشت. شام دمپخت دادیم؛ حتی عکس هم نگرفیتم؛ تازه بجای بزن و بکوب های معمول هر عروسی، قرار شد یک خانم جلسه ای بیاوریم تا برای مهمان ها از محاسن ازدواج صحبت کند . ( نیمه پنهان ماه ۴، دقایقی به روایت همسر شهید ، ص۲۷ ) ‎🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d