در آخرین دیدار میرزا کوچکخان با همسرش چه گذشت؟
🔹«افسوس میخورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید که بودهایم، چه میخواستیم و چه کردیم... امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب میکنند درصورتیکه هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم» این بخشی از دردنامهٔ میرزا کوچکخان، رهبر نهضت جنگل است که کمی قبلاز شهادت غریبانهاش نوشت.
🔹زنان در نهضت جنگل به لحاظ سیاسی و اجتماعی نقش مؤثری داشتند. برای مثال «بلور خانم» و «بتول خانم» ۲ خواهر بودند که در مناطق لوشان، منجیل و رودبار به انبارهای انگلیس شبیخون میزدند و برای جنگلیها، آذوقه و مهمات میبردند. «شاطلا خانم»، یکی دیگر از بانوان مؤثر در نهضت جنگل بود. او که به لباسهایش، پولکهای طلا آویزان بود و حتی تفنگش هم از طلا بود، قطار فشنگ به کمر میبست و پابهپای مردان میجنگید.
🔹یکی از اطلاعات محدود دربارهٔ همسر میرزا کوچکخان را فخرایی، منشی مخصوص میرزا در تاریخ ثبت کرده؛ او در کتاب «سردار جنگل» حالوهوای آخرین دیدار میرزا و همسرش را روایت کرده.
🔹فخرایی به نقل از یکی از محارم میرزا نوشته: او هنگام وداع از همسرش گفت «اوضاعمان از همهٔ جهات مغشوش و نامعلوم است؛ خطر از هرسو احاطهمان کرده و در معرض طوفان حوادث قرار گرفتهایم. تو گناهى ندارى جز این كه همسر من هستى؛ طلاق، حلّال همه این مشكلات است و تو بعداز طلاق به حكم شرع و عرف مجاز خواهى بود شالودهٔ نوینى را براى زندگىِ آیندهات بریزى».
🔗 پاسخ همسر میرزا به پیشنهاد طلاق را
اینجا بخوانید
@Farsna