دار المومنین فرخی قبل از اینکه آن را روستا یا شهر بنامیم از دیرباز دار الامانی بود برای کسانی که به این سرزمین پناهنده می شدند.فرخی در مسیر توسعه تصمیم گرفت پوستین دلنشین روستا را از قامت خود زدوده لباس اطو کشیده شهر به تن کندتا دیگر نگوییم روستای فرخی بلکه با افتخار فریاد کنیم شهر فرخی. راستی .آیا ارتقاء یک آبادی از روستا به شهر محل افتخار است؟ ما قصد آن نداریم تا با شما باز گوییم شهر شدن چیز ناخوبی است بلکه برآنیم تا با بسیاری از مردم شهرمان همصدا شویم که ارتقاء فرخی به شهر گامی است بسیار کوچک در مسیر توسعه و بر دولتمردان جمهوری اسلامی ایران لازم است تا نقاطی را که در میانه کویر مرکزی ایران قابلیت سرمایه گذاری و شهر سازی را دارند شناسایی کرده مجتمع هایی از شکوفایی اندیشه های ایرانی بنا کنند. بزرگترین مشکل در کویر مرکزی ایران مشکل کمبود آب است که با اندیشه های خلاقانه متخصصان ایرانی دیری نخواهد گذشت که حل خواهد شد. بعید نیست با با دسترسی جوانان ایران به تکنولوژی نانو تحولی زیست محیطی رادر کویر مرکزی رقم زنند.با این حال روی سخن ما متوجه فرخی است. ای دولتمردان جمهوری اسلامی ایران وای کسانی که در ارکان دولتی نفوذ دارید هرگز ازمردم فقیر فرخی انتظار نداشته باشید که هزینه های عقب ماندگی فرخی را آنان بپردازندچرا که در توانشان نیست.چرا باید تاوان کم کاری ها و عقب نگه داشتن هایی که ثمره حکومت ها و دولت های قبلی است بر دوش مردمی سنگین شود که با سختی گذران عمر می کنند.البته ما از انقلاب اسلامی و دولت های برآمده ازآن نهایت تشکر را داریم و از خداوند سپاسگزاریم که ما رادر زمان دولت کریمه حقه محبین اهل بیت قرار داد. شهر فرخی شهری بس فقیر درشهرستانی فقیر چون خور و بیابانک در استانی ثروتمند چون اصفهان واقع است.آیا مسولین استان اصفهان خود خجالت نمی کشند شرق استانشان با غرب استانشان زمین تا آسمان فرق می کند. نویسنده این سطور در سال ۱۳۷۹ هنگامی که از یکی از روستاهای نیمه غربی استان بازدید می کرد مشاهده نمود کوچه های ان تماما آسفالت است در حالی که پس از شهر شدن در پایان سال ۱۳۸۹ کمتر از نیمی از آن آسفالت شده است آسفالتی که اگر بتوان نام آسفالت بر آن نهاد. با این حال جای شکرش باقی است. منظور ما این است شهری در شرق استان اصفهان از روستای در غرب استان اصفهان آن هم در مقایسه با یک دهه گذشته آن بسی عقب تر است. البته مسئولین محلی شهر فرخی نیز باید همتی عالی صرف کنند و خستگی ها را به دور افکنند و سعی کنند بودجه های لازم را به سمت فرخی سرازیر کنند. ما باید در فرخی نهضتی آغاز کنیم ما اگر می خواهیم در فرخی شهری که مردمش سراسر ولایی هستند در راه ولایت باشیم و در منویات حضرتش در سال جاری که آن را به سال جهاد اقتصادی مزین فرمودندد موفق باشیم چاره ای نداریم جز اینکه قبل از جهاد اقتصادی جهادی در ساختن زیر بناهای فرخی آغاز کنیم.دشت فرخی بیش از هر زمان دیگر نیازمند احیا است.و جوانان این سرزمین باید برایشان شرایطی فراهم شود که ناچار نباشند جلای وطن کنند . و در اقصی نقاط کشور سکنی گزینند. چرا شرایطی فراهم نیست تا افرادی که از این شهر مدارج عالی را طی می کنند قادر باشند در زادگاه خود درخت زندگی را آبیاری نمایندو به شکوفایی شهرشان بیندیشند. با این حال آنچه در ابتدا اشاره کردیم از اهمیتی بس فراوان برخوردار است باید فرخی بیشینه تاریخی خود را در دارالامان بودن باز یابد واین میسر نیست مگر اینکه امنیت در تمام سطوح آن در این شهر جاری و ساری باشد.امنیت اخلاقی اجتماعی فرهنگی و سیاسی. امنیتی که در آن دوستان و محبین اهل بیت با آرامش نفس کشند و انان که در خلاف این جهتند فضا برایشان به شدت ناامن باشد.نکته ای نیز با دوستان خود در میان می نهیم و آن اینکه به هر رتبه ای از مراتب و هر درجه از مدارج علمی و اجتماعی دست یابند هرگز اصالت خویش را فراموش نکنند. بسی ننگ است کسی بر منصبی تکیه زند و وقتی به او مراجعه می شود منشی او بگوید آقای ..... فرخی را نمی شناسد اما چون به عرض می رسانید از طرف آقای ... مصدع می شویم و مزاحم وقت شریفتان .آقای محترم نه تنها فرخی را که اهالی آن را نیز می شناسد یا آن دیگری که چند سالی در کسوت وکالت ملت به خدمت مشغول بوده است با صراحت لهجه می فرماید من کسی را نمی شناسم و این مردم بازهم اینها را احترام می کنند.اما از طرفی انسانهایی را می توان یافت با اینکه هیچگونه نسبتی با فرخی ندارند با اهالی آن چونان برخورد می کنند تو گویی از دیر باز آنها را می شناسند. چه بد دردی است جفای دوستان. دوستانی که تا به جایی رسیدند گذشته را از یاد بردند. البته کم نیستند دلسوزانی که عاشقانه به عشق خومت به مردم فرخی کمر همت می بندند و خود را به آب و آتش می زنند تا شاهد رشد و رونق شهرشان باشند.تلاششان را می ستاییم و بر دستانشان بوسه می زنیم. خداوند بر توفیقات خاد