☘ آسوده‏ لب فرو بسته اى از چون و چرا آسوده‏ ديده بر دوخته اى جز ز خدا آسوده‏ در ره دوست فنايى كه بود عين بقا سر و جانست چو در دست فنا آسوده‏ برق غيرت قلق و ذوق و عطش آرد و وجد عزلت و غربت و تسليم و رضا آسوده‏ آدم آن يوم الهى و شب قدر نسبى است‏ كه غمايست و عمايست و هبا آسوده‏ شرف نفس گر آلوده نگردد به هوا همه نور است و سرور است و بها آسوده‏ وادى عشق كه يكسر هيمانست و حيا آنكه او را هيمان است و حيا آسوده‏ آرزويى است كه گويا نشود روزى ما با تنى چند زاخوان صفا آسوده‏ گفتم ايدل مثل منصب دنياى وى چيست؟ گفت خاموش كه درويش گدا آسوده‏ بى نيازى تو آورد حسن را به نياز به نماز است و به قرآن و دعا آسوده‏ 💫 علامه حسن زاده آملی ( ره) 💠@farzandaneallame