من ۲۵ ساله ام و ۷_۶ سالی هست که ازدواج کردم. زمانی که قرار بود عروسی بگیریم، من و همسرم هر دو دانشجوی ارشد بودیم. همسرم شغل ثابت نداشتن و دقیقا اون زمان مصادف بود با اول گرونی های نجومی... یعنی سال ۹۷. ما با امیدواری و روحیه بالا زندگیمون رو طبقه پایین خونه پدر همسرم شروع کردیم. شرایط جوری بود که روز به روز روح ناامیدی می تونست ما رو از پا در بیاره ولی ما قرار گذاشتیم دوتایی تلاش کنیم پا به پای هم درس بخونیم و کار کنیم و زندگیمونو بسازیم. ریخت و پاش هایی که اطرافیانمون تو دوران عقد و بعد عروسی داشتن ما نداشتیم. رستوران رفتن و پاساژ رفتن و اینجور چیزا خیلی کم و به ندرت اتفاق میفتاد‌ ولی از بس دلمون با هم بود بهمون سخت نمی‌گذشت. قرار گذاشتیم تا میتونیم پیشرفت کنیم. از گوشه و کنار صدای این که پس چرا بچه دار نمیشید بلند میشد ولی ما توجهی نمی‌کردیم و به مسیرمون ادامه می‌دادیم و الحق موفق هم بودیم! من مقطع دکتری رو تو ۲۳ سالگیم شروع کردم و همسرم هم شغل خوبی پیدا کرد و حتی تونستیم ماشین مدل بالا بخریم، طلا بخریم و ... همچنان اطرافیان به زعم خودشون میخواستن ما رو تشویق کنن به فرزندآوری ولی موفق نبودن! تنها چیزی که تونست ما رو تشویق کنه یکی از دوستانمون بود که زن و شوهر آدم‌های موفقی بودن و ۳ تا بچه هم داشتن. اینقدر این زن و شوهر رفتارشون با همدیگر و با دیگران خوب بود که ناخودآگاه ما دوست داشتیم بیشتر شبیه شون بشیم! نحوه رسیدگی به بچه هاشون خیلی قشنگ بود. علاوه بر فرزندپروری به پیشرفت فکری و مالی و ذهنی خودشونم اهمیت میدادن❗️ خلاصه که نمونه زن و شوهر ایده آل ما بودن این دو نفر ! همین باعث شد ما با خودمون بگیم ما میتونیم مثل این دو نفر باشیم. داشتیم با همسرم در مورد اولین زمانیکه میتونیم به فکر فرزند باشیم تصمیم می‌گرفتیم، اما خبر نداشتیم که همون موقع خدا لطفش رو نصیب ما کرده بود و من باردار بودم 😊 درسته دوست داشتم حداقل کمی از کار رساله ام رو می‌بردم جلو و بعد اقدام می کردیم، اما این هدیه رو از طرف خدا میدیدم و خیلی زود تونستم به خودم مسلط بشم و از نگرانی هام کم کنم. حواسمون باشه اگه ما آدم دوست داشتنی و موفق و حال خوب کن باشیم، دیگران خواه ناخواه میخوان شبیه مون بشن و چندتا چندتا هم بچه میارن ☺️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075