حسین دیشب زنگ زد پرسید کجایی چطوری ؟!
گفتم پیش حسن م ، آرامم ، کمی دلتنگ و خیلی گنگ!
آرام چون موج دریا
دلتنگ حسن و بقیه رفقا
و گنگ از آینده و خودم
و میدانی که جمع این سه ، تنهایی ست.
اما باور کن دیگر بلد شدم تنهایی هایم را در دلم غرق کنم.
قصه غصه هایم را فقط برای خود بخوانم.
و حرفهایم را سکوت کنم.
راستش را بخواهی من کمی بلد شده ام تنهایی هایم را کلمه کنم .
دردهایم را اشک کنم ولی بلندبلند بخندم
و زخم هایم ، دردهایم، نخواستن ها و فراق هایم را در چاه دلم چال کنم و فقط بخندم.
و تنها امیدم
#صابر و
#سینا هستند
@fasele_rejat131