هدایت شده از ذاکرین
یه وقتایی که شوهرم باهام سرسنگین میشد اینقدر نازشو میکشیدم که وای دوباره چکارکردم که ازم ناراحتی اونم بدتر محل نمیداد 😢 تا اینکه یه روز که سر یک مسئله الکی دعوامون شد پشت سرش راه افتادم که دوباره منت کشی کنم،داشتم میرفتم تو اتاق درو قفل کرد وگفت دوباره بیای قلم پاتو میشکونم!😞 منم رفتم با گریه گرفتم خوابیدم تا اینکه صبح شد 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/937427211Cd2f3834f1f