هدایت شده از – بایگانی‌ها .
می‌نشینی . . درست آن طرف میز . با خنده‌ می‌پرسی : لاته یا آمریکانو ؟ ماتم می‌برد ؛ خودش است ؟ خودت بودی . همان ِرؤیاهایم .. گارسون قهوه می‌آورد ، می‌نوشی و من نوشیدنت را نگاه می‌کنم . نگاهت ناگاه رنگ ِپنجرۀ اتاق را می‌گیرد . به خود می‌آیم . باز هم ؟ یعنی تو هم مرا.. این‌گونه توهم می‌زنی ؟