بسم‌الله النّور ۱ از روزی که خبر دادند پروازمان پنجم است درگیر و دار جمع کردن کوله‌هایمان بودم... آخر امسال‌ اولین سال است که قرار است پیاده‌روی کنم؛ هرسال خادم بودم و امسال زائرم. راستش از اینکه امسال خادم نیستم و می‌توانم بین حرکت قطره‌های دریایی زائر‌ها شناور باشم خوشحالم... البته اینکه اولین بار است که با همسرِجان همسفرِ این مسیرِ عشقیم هم در خوشحالی‌ام بی‌تاثیر نیست. راستی تنها هم نیستیم، از قضا لحظه‌های اخر بچه‌های سرتیمِ عکاس‌بانو هم همراهمان شدند به جز یکی‌شان که بهش قول دادیم در قلبمان می‌بریمش زیارت... . چند ساعتی است که در فرودگاه منتظر اعلام پروازیم و من فکر میکنم این پرواز اصلا معمولی نیست... نور دارد و قرار است مارا به آغوش ابو النّور برساند... هواپیمایمان چه خوش به حالش است که عاقبت بخیر شده، چون حامل عشاق ارباب است... عشق اهل بیت حتی آهن‌ها را هم عاقبت بخیر می‌کند، فکرش را بکن با قلب‌های ما چه‌کارها که نمی‌کند... 🌱 @fatemeyesoltanii