جابربن عبدالله انصاری، که از اصحاب رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) بوده و توفیق ادراک چند امام معصوم را داشته است، در محضر امام محمدباقر(ع) نشسته بود. 🔺حضرت از او پرسیدند: «کیف اصبحت یا جابر؟» عرض می‌کند: أصبحت والموت أحب الي من الحياة والفقر أحب الي من الغني و المرض أحب الي من الصحة؛ ‌ای پسر رسول الله، من به جایی رسیدم که دیگر مرض را بیشتر از صحت دوست دارم؛ فقر را بیشتر از غنا دوست دارم. 🔺حضرت به جابر فرمودند: «ان قدرت لي الحياة فهي أحب الي و حين يقدر الموت فالموت احب الي و ان قدر لي الفقر فالفقر احب الي و ان قدر لي الغني فهو احب الي و ان قدر لي المرض فو أحب الي و ان قدرت الصحة فهي أحب الي؛ 🔺ولی ما اهل بیت این طور نیستیم؛ ما هر چه را که خدا دوست دارد، آن را دوست داریم؛ اگر به ما فقر بدهد، فقر را دوست داریم و اگر هم غنا بدهد، آن را دوست می‌داریم.»(خواجه نصير الدين طوسي، اخلاق محتشمي، باب 11، ص 112، ح 23) 🔺به قول باباطاهر: یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد اهل تسلیم این گونه در برابر حوادث روزگار تسلیم محض است؛ بنابراین یکی از مصادیق تسلیم در برابر خداوند، همان رضایت در برابر قضا و قدر الهی است. حضرت اباعبدا..‌.الحسین(ع) با آن همه ناراحتی و حوادث تلخ، وقتی زبان به سخن می‌گشاید، در مقام رضا و تسلیم به قضا و قدر الهی عرضه می‌دارد: «الهی، رضاً بقضائک و تسلیماً لامرک لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین؛ الهی به قضای تو راضی و در برابر فرمانت تسلیم هستم، جز تو مرا معبوی نیست، ‌ای فریاد رس فریادرسان!»(مقتل مقرم، ص 357) https://eitaa.com/fatemi222/14383