5⃣نهى از منكر در سخت ترین شرایط پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر (ص) را در پیش چشم امام سجاد علیه السلام شهید كردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در كوفه و شام گرداندند. 🔹وقتى او را به مسجد بردند و دید كه خطیب روى منبر از یزید ستایش مى كند، یك تنه در حضور یزید فریاد زد: 🔹اى خطیب! تو با این و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله كردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. 🔹من باید از این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین ها را كه معرفى اسلام محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده كنم.» 🔹سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، كودتاى فكرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى كرد.(47) 🔹سكوت كافى نیست، حركت و فریاد لازم است. امام صادق (ع) كه در یك مهمانى شركت فرموده بودند، یكى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم آورد. 🔹حضرت به محض آنكه متوجه شد، مجلس را ترك كرد و فرمود: «جلسه اى كه در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد كه باید آن جلسه را ترك كرد تا دیگران بفهمند كه شراب خوارى كارى زشت است.»(48) 🔹در تاریخ نوشته اند: بن زید كه در زمان رحلت رسول خدا (ص) فرمانده جنگ شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شد و از حضرت كمك خواست. امام فرمود: من كمك نمى كنم. او گفت: 🔹 من همان اسامه، صحابى نزدیك رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى كه وقتى ما با معاویه درگیر بودیم، تو ساكت نشستى. سكوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سكوتت وى را همراهى كردى. 🔹بنابراین، منطق سكوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست. «یكى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: 🔹قانونى مى خواست تصویب شود كه ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: كافى نبود. باید داد و فریاد به راه مى انداختى و مجلس را ترك مى كردى.» 🔹بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سكوت كنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر مى دهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بكلى دگرگون مى شود.