مادر من حضرت زهراست… آخرین بار در حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دیدمش. اسلحه ای به کمر داشت. می‌گفت: «حسین علاء برای قراردادی در راه بغداد است. قرار است او را در تهران ترور کنیم. اگر نشد. من کارش را در اهواز تمام می‌کنم.» ولی او را در اهواز دستگیر کردند و سوء قصد به علاء هم نافرجام ماند. وقتی از اهواز به تهران منتقل اش کردند، بختیار رئیس ساواک به مادرش توهین کرد، او هم گفته بود: «به من فحشی نده، من سیدم و مادرم فاطمه زهر (سلام الله علیها) است.» ولی دوباره فحش می‌شنود. به سمت بختیار حمله می‌کند. صدای گلوله بلند می‌شود. جواب دفاع عبدالحسین واحدی -یار نزدیک نواب- از عقیده و شرفش ۵ تیر بود.[۱۶] واحدی شهید شد ولی از دین خود دفاع کرد آن چیزی که کربلا را زیبا کرد، عاشورا را زیبا کرد و جلوه جمال آن بود و حضرت زینب (سلام الله علیها) فرمودند که جز زیبایی ندیدم یکی از آن جلوه‌ها همین غیرت دینی است. هر جایی که کسی خواست به امام حسین (علیه السلام) توهین کند یاران اباعبدالله سینه سپر کردند. بنی هاشم در تمام طول مسیر از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا به خاطر غیرتی که داشتند از حرم اهل بیت دفاع می‌کردند که نکند کسی چشمش به ناموس خدا بیفتد. امام حسین (علیه السلام) خودشان غیرت الله اند. تا در آخرین لحظات دغدغه امام همان غیرت ایشان است؛ زمانی که هنوز امام زنده بود و از طرفی به سمت خیمه ها حمله کردند امام حسین (علیه السلام) فرمودند فرزندان ابوسفیان اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید؛ من که هنوز زنده‌ام … .