5- به سنگینی شرم اشراف كامل به مسائل علمی و پاسخ فراگیر، رمز دیگری از هزاران نكته پنهان و آشكار موقعیت علمی امام (ع) بود در دوران ائمه معصومین (ع) بسیار اتفاق می‌افتاد كه حكمرانان برای زیر سؤال بردن شخصیت علمی ائمه (ع) از برپایی مجالس علمی و مناظرات گوناگون بهره می‌جستند نوشته اند: روزی فردی به نام ابو یوسف كه سمت قضاوت و امامت جمعه و جماعت را در بغداد عهده دار بود، از خلیفه عباسی مهدی یا هارون الرشید خواست تا جلسه مناظره‌ای برای درهم شكستن شخصیت امام كاظم (ع) ترتیب داده و با طرح مسائلی به زعم خود، پیچیده امام(ع) را در تنگنا قرار دهد. ابویوسف به خلیفه گفت: به من رخصتی ده تا از موسی بن جعفر(ع) سؤالاتی بپرسم كه توان پاسخ دادن به هیچ یك از آنها را نداشته باشد خلیفه با كمال میل پذیرفت و امام(ع) را به دربار احضار نمودند ابویوسف از امام خواست تا مسائل خود را مطرح نماید امام(ع) پذیرفت. ابویوسف پرسید: نظرت در مورد تظلیل زیر سایه رفتن شخص مُحرم كه لباس احرام پوشیده است، چیست؟ امام(ع) فرمود: شخصی كه مُحرم شده، نبایستی زیر سایه برود او بلافاصله پرسید: اگر خیمه بزند چه؟ آیا می‌تواند داخل خیمه برود؟ امام(ع) فرمود: آری، زیر خیمه می‌تواند برود ابویوسف كه به خیال خود، پاسخ دلخواه را ستانده بود، به زعم اینكه تناقض در پاسخ امام وجود دارد، گفت: پس فرق این دو سایه بان و خیمه با هم چیست كه محرم زیر سایه بان نمی‌تواند برود، اما در سایه خیمه اشكالی ندارد كه قرار گیرد؟ امام فرمود: حال من از تو می‌پرسم چه تفاوتی بین نماز و روزه زنی كه در عادت ماهانه است، وجود دارد؟ آیا باید نمازهای این ایام را قضا نماید؟ ابویوسف قاضی پاسخ داد: خیر قضای این نمازها بر او واجب نیست امام پرسید: روزه چطور؟ او پاسخ گفت: بله روزهایی را كه در ایام عادت نگرفته، بایستی قضا نماید امام دوباره پرسید: چگونه است كه نمازها را نباید قضا كند، اما قضای روزه‌ها را باید به جای آورد؟ قاضی پاسخ داد: چون این حكم اسلام است امام فرمود: آن تظلیل در سایه بان یا خیمه هم حكم اسلام است خلیفه در این مدت سكوت كرده و منتظر نتیجه مناظره بود، وقتی از پیروزی ابویوسف ناامید شد، زیر لب به او غرّید گمان نمی‌كنم دیگردر مقابله با او از تو كاری ساخته باشد ابویوسف كه از شكست آسان خود در برابر امام خشمگین و خجلت زده بود، رو كرد به خلیفه و گفت سنگ بزرگی پیش پایم افكند (بحار/ج48/ص109) - (مناقب آل ابی طالب/ج3/ص434) – ( (کافی/ج2/ص418) - (کافی/ج1/ص311) - 6(ارشاد/مفید/ص217) - (کافی/ج1/ص484) (بحار/ج78/ص324) - (تحف العقول/ص304) - (بحار/ج48/ص143) - (مناقب/ج3/ص431) - (ارشاد/مفید/ص229) ادامه 👇