9.اخیرا بعضی نظریه «رهبری شورایی»را مطرح می کنند؛این شیوه مدیریت باعث بهرمندی از دیدگاه های بیشتر ودر نتیجه کارآمدی بالاتر در رهبری نمی شود؟
اصلی ترین مشکل این نظریه نداشتن دلیل شرعی است؛آیت الله امینی در این باره می گویند:«...رهبری شورایی وجه شرعی هم نداشت.اتفاقا من در آن جلسه ای که برای شرط مرجعیت خدمت امام رسیدم پس از صحبت های متفرقه عرض کردم:اجازه بدهید ما که در کمیسیون هستیم رهبری شورایی را حذف کنیم چون مأخذ شرعی ندارد.»
حضرت آیت الله مصباح نیز در این رابطه می فرمایند:«والی وحاکم حکومت اسلامی همیشه ودر همه زمانها یک نفر است.حضرت ولی عصر هم که ظهور می نمایند ولایت فقها سلب می شود در زمان حضرت علی هم،امام حسن وامام حسین ولایت بر مردم نداشتند.امام حسین،زمان امام مجتبی به هنگام بیعت قیس بن سعد با امام حسن به وی فرمود:
«یا قیس!انّه امامی یعنی الحسن (علیه السلام)»(1).ای قیس!او یعنی امام حسن امام ورهبر من است.
«از نظر پیشینه تاریخی ولایت شورایی در متون اسلامی بی سابقه است در دیدگاه اهل سنت تنها در یک مورد شورا تشکیل شد(اشاره به شورای سقیفه است)که آن هم برای تعیین رهبر یود ونه برای اداره وتدبیر امور...درباره رهبری شورایی،متون فقهی شیعه تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی ایران همگی ساکت اند (وهیچ فقیهی پیش از آن به طرح این ایده نپرداخته است).(2)
البته ولی فقیه از نظر مشورتی دیگر فقها وکارشناسان استفاده می کند اما این به معنی مدیریت جمعی ـ که در رهبری شورایی دنبال می شودـ نیست.
پی نوشت:
1.بحار الانوار،ج44،ص61
2.چالشهای فکری نظریه ولایت فقیه،مصطفی جعفر پیشه فرد،ص82و83