💠سیره امام حسن مجتبی ع💠
الف) هنگام وضو:
آن حضرت هنگام وضو گرفتن بدنش می لرزید، و چهره اش زرد می شد، از او درباره راز این امر سؤال شد، فرمود:
«حق علی کل من وقف بین یدی رب العرش ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله; (15)
بر هر کسی که در پیشگاه خداوند می ایستد لازم است که [از عظمت الهی] رنگش زرد و اندامش به لرزه می افتاد.
ب) هنگام ورود به مسجد:
وقتی که در آستانه مسجد قرار می گرفت، سر به سوی آسمان بلند می کرد و عرضه می داشت:
«الهی ضیفک ببابک
یا محسن قد اتاک المسی ء،
فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک
یا کریم (16) ;
خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده، ای احسان کننده! [بنده] گنه کار به سوی تو آمد، بخوبی آنچه نزد توست، از بدی آنچه نزد من است درگذر . ای [خدای] بخشنده .»8
ج) در وقت نماز و در هر حال
امام صادق علیه السلام می فرماید:
«ان الحسن بن علی کان اعبد الناس فی زمانه وازهدهم وافضلهم
وکان اذا حج حج ماشیا وربما مشی حافیا
وکان اذا ذکر الموت بکی واذا ذکر القبر بکی،
واذا ذکر البعث والنشور بکی، واذا ذکر الممر علی الصراط بکی
واذا ذکر العرض علی الله تعالی ذکره شهق شهقة یغشی علیه منها
وکان اذا قام فی صلاته ترتعد فرائضه بین یدی ربه عزوجل
وکان اذا ذکر الجنة والنار اضطرب اضطراب السلیم وسال الله الجنة (17) ;
امام حسن علیه السلام عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود، هرگاه حج بجا می آورد پیاده و گاهی پابرهنه بود، همیشه این گونه بود که اگر یادی از مرگ و قبر و قیامت می کرد گریه می کرد . وقتی یادی از گذشتن از صراط می کرد، گریه می کرد، وقتی یادی از عرضه شدن در پیشگاه الهی [برای حساب و کتاب] می کرد، صدای حضرت بلند می شد، تا آنجا که غش می کرد [و بیهوش می افتاد]، و هرگاه برای نماز می ایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدایش می لرزید و هر وقت از بهشت و جهنم یاد می کرد، مانند مارگزیده می پیچید، و از خداوند بهشت را درخواست می کرد .»
@rooshanfekr