یکی دیگر از این فدائیان، سعید بن عبدالله حنفی بود. او از ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان برخوردار، و از هواداران سرسخت اهلبیت: بود.
همچنین از فرستادگانی بود که نامههای کوفیان را خدمت امام حسین(ع) آورده بود.
وی که از انقلابیون پر شور کوفه به حساب میآمد، در نهضت مسلم بن عقیل نیز فعال بود، نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام(ع) به کوفه آمد تا در روز حماسه بزرگ عاشورا جانش را فدای رهبرش کند.
امام زمان در زیارت ناحیه مقدسه به وی اینگونه سلام داده است: «السَّلَامُ عَلَى سَعِیدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی».
سعید تیرهاى دشمن را با دست، صورت و سینهاش دفع مىکرد. هنگامى که نماز امام(ع) به پایان رسید، او با بدنى خونین به زمین افتاد و در حالى که نفسهاى آخر را مىکشید، چشمانش را گشود و با تبسمى ملیح به سیماى امام حسین(ع) نگریست و عرض کرد:
«اَوَفَیتُ یابْنَ رَسُولِاللَّه؟؛
اى پسر رسولخدا! آیا من به عهد خود وفا کردم؟». سرور آزادگان، از جاننثارى و فداکارى سعید تقدیر نمود و با لحنى رضایتآمیز فرمود: «نَعَمْ، اَنْتَ اَمامى فِى الْجَنَّةِ؛
بلى، تو در بهشت پیشاپیش من خواهى بود».
عمرو بن قرظه یکی دیگر از این فدائیان است.
ایشان نیز که به همراه سعید بن عبدالله نگهبانى از امام(ع) را به عهده گرفته و در این راه چندین چوبه تیر به سر و سینهاش رسیده و به شدت مجروح شده بود؛ همزمان با سعید بر زمین افتاد و همانند جملههاى سعید را گفت و به امام(ص) عرض کرد: «یابن رسولاللَّه اَوَفَیتُ؟».
امام حسین(ع) فرمود: «نَعَمْ، أَنْتَ أَمَامِي فِي اَلْجَنَّةِ فَاقْرَأْ رَسُولَاَللَّهِ عَنِّي اَلسَّلاَمَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي فِي اَلْأَثَرِ؛ آرى،
تو جلوتر از من در بهشت هستى؛ سلام مرا به رسولخدا برسان و به آن حضرت عرض کن که من نیز به دنبال تو خواهم آمد».
امام زمان عج در زیارت ناحیه مقدسه به وی نیز اینگونه سلام داده است: «السَّلَامُ عَلَى عَمْرِو بْنِ قَرَظَةَ الْأَنْصَارِی».
تیرها بر تنم فرود آیید
تا امامم نماز بگزارد
یکی از پیامهای عاشورا، نماز خواندن در بدترین شرایط جنگی است؛ یعنی سختیها و مشکلات مانع این فریضه گرانسنگ نمیشود.
شهدای دفاع مقدس این پیام عاشورا را به خوبی دریافت کردند؛ از اینرو در ایام جنگ و اسارت اهمیت بسیاری به نماز میدادند.
مرحوم ابوترابی; میگوید:
مسئله نماز و عشق به آن، در نهاد انسانها نهفته است. خوب به یاد دارم اولین مرتبهای که نماز در اسارت برای ما جلوه خاصی پیدا کرد، بعد از هفت یا هشت روز سرگردانی بود که ما را از این طرف به آن طرف میکشاندند و سرانجام به وزارت دفاع منتقل شدیم.
اولین اسیری که به اتاق ما فرستاده شد، سروان خلبان اسماعیل بیگی بود. وقتی ایشان با دست شکسته به محیط سراسر رعب و وحشت زندان هل داده شد، دیدم با همان دست شکسته به نماز ایستاد و با شوق عجیبی به راز و نیاز با پروردگارش پرداخت.
7. نماز بینظیر
آیتالله شیخ جعفر شوشتری مینویسد:
آخرین نماز امام حسین(ع)، تکبیرةالاحرام، قیام، قرائت، رکوع، سجود، تشهد و سلام ویژهای داشت.
این نماز در تاریخ اسلام نظیر ندارد. تکبیر آن را با فرو افتادن از ذوالجناح سر داد و قیام را به هنگام هجوم دشمن به خیام حرم، و قنوتش دعایی بود که در آن حال میخواند: «اللَّهُمَ مُتَعَالِی الْمَکانِ ...».
رکوع آن، زمانی بود که تیری به قلب مقدسش اصابت کرد و حضرت مجبور شد قامت خم کند تا آن را از پشت سر بیرون بیاورد، و آخرین سجده خونین امام(ع) بر پیشانی نبود؛ بلکه وقتی نیزه صالح بن وهب مزنی بر پهلوی آن حضرت اصابت کرد و امام(ع) گونه راست روی تربت گرم نهاد و این ذکر از سوز دل بر زبان داشت: «بسمَ اللهِ و بِاللهِ» و تشهد و سلامش با خروج و عروج روح بلند ملکوتیاش به شاخسار جنان همراه بود، ولی دیگر خود نتوانست سر از سجده بردارد و تا دشمن سر مقدس آن حضرت را به اوج سنان و نیزه بالا برد که آن حضرت، با تلاوت آیات سوره کهف به تعقیب نماز پرداخت.
منبع؛
https://www.balagh.ir/content/17973
#معنویت در کربلا
#منبرک_فاطمی
🆔
@fatemi222