را تعدیل ثروت، حافظ ثروت است. قرآن یکی از آثار مهم صدقه را ایجاد و گسترش امنیت در جامعه می‌داند. کسانی که در راه خدا انفاق می‌کنند، این فرصت را به دیگر اعضای جامعه می‌دهند تا از نظر مادی و معنوی به یکدیگر نزدیک شوند، چرا که گسترش تضادهای طبقاتی و افزایش آن، زمینه را برای ایجاد بحران داخلی فراهم می‌آورد و دشمن را برای هجوم ترغیب می‌کند. خداوند می‌فرماید: «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ[۱۴]؛ در راه خدا انفاق کنید و با دستان خویش، خود را به هلاکت نیاندازید و نیکی کنید به راستی که خدا نیکوکاران را دوست دارد.» نقل شده امام حسن مجتبی (ع) به همراه امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر، به زیارت خانه خدا رفتند. در راه برای رفع تشنگی و گرسنگی به چادر صحرایی پیرزنی پناه بردند که شیر تنها گوسفندش را که تمام سرمایه زندگی‌اش بود، برای رفع تشنگی آن‌ها و گوشتش را بعد از سر بریدن برای سیر شدن به ایشان داد. بعد از سال‌ها که خشکسالی شد. این پیرزن به همراه همسرش به مدینه هجرت کردند و پیرزن مشغول گدایی شد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. آن حضرت دستور داد تا اموال فراوانی از جمله هزار مثقال طلا به او بدهند و امام حسین (ع) نیز همین مقدار به او کمک کرد.[۱۵] در این جریان زمانی‌که امام حسن و امام حسین (عل) نیازمند آشامیدنی برای رفع عطش بودند، پیرزن به آن‌ها کمک کرد و در زمان خشک‌سالی، این بزرگواران به پیرزن کمک کردند و این امر سبب تعادل واقع شدن بین این دو گروه شد. فیض کاشانی هم در شعر زیبایی اشاره به این بحث دارد: بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم، باشیم انیس جان غم، فرسوده بیمار هم، باشیم شب آید، شمع هم، گردیم و بهر یکدیگر سوزیم شود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیم دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم به هم، یک تن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه سری در کار هم، آریم و دوش بار هم باشیم[۱۶] ۳. آرامش روحی و روانی دغدغه اصلی انسان‌ها در طول تاریخ، رسیدن به آرامش بوده است، تلاش آنان از ابتدای خلقت تا حال، متوجه این اصل بوده که چه تدبیری بیندیشند تا بتوانند آرامش را برای خود و نزدیکان خویش فراهم سازند. خدای سبحان می‌فرماید: «الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون[۱۷]؛ آن‌ها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آن‌هاست و نه غمگین می‌شوند» در آیه دیگری می‌خوانیم: «وَ مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکلَها ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ[۱۸]؛ و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و باران‌های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست.» در این آیه نیز خداوند در مثالی زیبا انفاق کنندگان را همچون باغ خودشان خرم و زنده‌دل معرفی کرده و انفاقشان تا این اندازه پر ثمر است. انگیزه این افراد از صدقه دادن، رشد کمالات نفسانی همچون ایثار، سخاوت، نوع‌دوستی و... است که به منظور تقویت هرچه بیشتر گام‌هایشان انجام می‌شود. برخی از مفسران جمله «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» را به آرامش تفسیر کرده‌اند که پس از انفاق برای انفاق کننده و سپس برای انفاق شونده و به طور کلی برای جامعه حاصل می‌شود؛ بنابراین انفاق کنندگان واقعی کسانی هستند که تنها به خاطرخشنودی خدا و پرورش فضائل انسانی و تثبیت این صفات در درون جان خود و همچنین پایان دادن به اضطراب و ناراحتی‌هایی که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آن‌ها پیدا می‌شود اقدام به انفاق می‌کنند.[۱۹] روزی شخصی به خدمت امام حسن (ع) آمد و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین (ع)! من دشمن بی‌رحم ستمکاری دارم که حرمت پیران را نگه نمی‌دارد و بر خردسالان رحم نمی‌کند. حضرت چون این سخن را شنید فرمودند: بگو دشمن تو کیست تا انتقام تو را از او بگیرم! گفت: دشمن من تهی‌دستی و پریشانی است. حضرت لحظه‌ای سر به زیر افکند، سپس خادم خود را طلبید و فرمودند: آنچه از مال نزد ما مانده است، حاضر کن. او پنج هزار درهم آورد، حضرت همه آن درهم‌ها را به او داد و ا