🔰روحیه شهادت طلبی دردفاع مقدس از نگاه ديگران حماسه‌هايي كه بسيجيان در سرتاسر جنگ تحميلي و پس از آن آفريده‌اند آنقدر عظيم و فراموش ناشدني است كه در بسياري موارد حتي سرسخت‌ترين دشمنان اين انقلاب نيز نتوانسته‌اند آن ها را انكار كنند. 👌قسمت‌هايي از اعترافات دشمنان، از زبان سخنگويان آنها كه از طريق بلندگوهاي تبليغاتي بيان شده است عبارت است از: 1️⃣👈-عبور از موانع مين گذاري شده: روزنامه آمريكايي «كريستچين ساينس مانيتور» در تاريخ 15/7/61 مي‌نويسد: «بسيجيان نوجواناني هستند كه تحت تأثير باور و اعتقادات عميق مذهبي‌شان داوطلب رفتن به جبهه مي‌شوند، پس از دوره آموزش بسيار كوتاه مدت به جبهه اعزام مي‌شوند كه از مناطق مين گذاري شده رد شوند و جاده را صاف كنند يا به موانع دفاعي عراقي‌ها با سلاحهاي سبك حمله كنند.» بعد از اتمام عمليات فتح المبين راديو بي بي سي در تاريخ 20/2/61 در برنامه جام جهان نماي خود در ارتباط با عواملي كه در پيروزي بزرگ ايران نقش داشتند گفت: «موفقيت اخير ايران با تركيبي از مهارت نظامي و نيروي انساني به دست آمده است. اكثر نيروهاي ايران كه در مراحل آغاز عمليات از رود كارون عبور كردند، سربازان داوطلب از سازمان بسيج مستضعفان بودند كه عليرغم فقدان تعليمات نظامي كافي شور و حميت تعصب گونه‌اي براي هجوم به مواضع مقدم نيروهاي عراقي دارند به طوري كه حتي پياده از اراضي مين گذاري شده عبور مي‌كنند.» 2️⃣👈فداكاري و جانبازي: ريچارد اوپنهايمر، يكي از مفسران بي‌بي‌سي پيرامون عمليات «رمضان» درباره جانبازي‌هاي توصيف ناپذير برادران بسيج و سپاه نوشت: «واحدهاي ويژه‌اي از سپاه پاسداران و سازمان بسيج، تحت عنوان خط شكن تشكيل شده است كه وظيفه آنان، عبور از خط دفاعي دشمن خواهد بود، اين واحدها با فداكاري و جانبازي از مناطق مين گذاري شده سيمهاي خاردار، خندق‌هاي عميق و ساير سنگرهاي عراق عبور خواهند كرد تا راه را براي پيش روي ستون‌هاي تانك و توپخانه ايران هموار كنند.» پس از آزادي خرمشهر، يكي از مفسران آلماني به نام «ريتا تايشمن» درباره نقش نيروهاي بسيجي در جنگ نوشت: «ايران اين پيروزي را مديون نيروهاي داوطلب اكثراً جوان كشور است كه عراق و واحدهاي ياور عراق از كشورهاي عربي، در مقابل شهامت و جانبازي آنان تاب و توان ايستادگي نداشتند.» در ايام جنگ مجله آمريكايي «نيوزويك» طي مقاله‌اي در خصوص جنگ تحميلي به نقش بسيجيان در اين جنگ پرداخته و مي‌نويسد: «حضور آنها در جبهه‌ها مايه كابوس‌هاي رژيم عراق است كه اين طور به نظر مي‌رسد كه تعداد آنها تمامي نداشته و حضورشان در جبهه‌ها هيچ گاه توقف نمي‌يابد.» واحدهاي بسيج متشكل از نوجوانان و پيرمردان از قوي‌ترين تهديدها عليه صدام بشمار مي‌روند آنان اكنون بويژه پس از عمليات والفجر9 ثابت كرده‌اند كه نيروهايي هستند كه مي‌توانند در سخت‌ترين شرايط وارد ميدان نبرد شوند. نشريه مذكور مي‌افزايد: يك بسيجي مجروح سلاح شيميايي از ميان لب‌هاي ترك برداشته خود مي‌گويد: «به جهان بگوييد كه نمي‌ترسيم چون براي خدا مي‌جنگيم.[5]» 3️⃣👈مقايسه با نيروهاي دشمن: در تاريخ 3/3/61 مجله آلماني اشپيگل ضمن برشمردن گوشه‌هايي از حماسه آفريني‌هاي سپاه اسلام نوشت: «در حالي كه هنر جنگ آوري عراقي‌ها به همين اكتفا مي‌كرد كه مواضع واقعي يا احتمالي ايران (مناطق مسكوني) را به شدت هر چه تمامتر بكوبند، در عمل ثابت شد كه يك حريف پرتعصب و مصمم به فدا كردن خود، حتي در يك جنگ مدرن نيز شانس موفقيت و پيروزي دارد. مثلاً در آبادان پاسداران انقلاب كه اغلب تنها اسلحه آنان تفنگ، كوكتل مولوتف و حتي چاقو بود، ماهها در برابر رگبار آتش عراقي‌ها مقاومت كردند تا كمك به آنها رسيد و در ساير مواقع نيز وضع كم و بيش به همين منوال بود.» يك افسر عراقي با لحن تسليم و شكست مي‌گويد: «بعد از ساعتها رگبار شليك افراد ما، وقتي خزانه‌ي مسلسها خالي شد، يك نفر از اينها يعني ايراني‌ها بلند مي‌شود و از ميان نعشها به ما حمله مي‌كند.»