بیباکی شیخ محمدتقی بافقی در برابر رضاخان
🔻یکی دیگر از شخصیتهای استثنایی که بدون ذرهای واهمه رضاخان را نهی ازمنکر کردمرحوم شیخ محمدتقی بافقی است. شیخ محمد تقی بافقی ذرهای به قدرت او وقعی نمیگذاشت و بطور مدام به او نامه مینوشت و با لحن قاطع و تند او را نهی از منکر میکرد. از آنجا که خط اوخوب نبود، اسم رضاخان را از صدر نامه حذف میکرد و به یک شیخی که خطش خوب بود میداد تا نامه را با خط خوب بنویسد سپس خودش اسم رضاخان را در صدر نامه مینوشت. آن شیخ که بعدا فهمیده بود نامهها با خط او به رضاخان ارسال شده وحشت، تمام وجودش را گرفته بود!
🔻رضاخان موسس حوزه را توبیخ کرده بود که چرا به این شیخ اجازه بیادبی و جسارت داده است تا اینکه آقای بافقی شجاعت را به اوج رساند و صبر رضاخان تمام شد.
🔻ماجرا از این قرار بود که زن رضاخان با دختران خودش به صورت مکشفه در ماه رمضان در ایوان صحن آینه حرم حضرت معصومه(س) حاضر میشوند، هیچ کس در شهر جرأت نمیکند به او تذکر دهد، وقتی خبر به شیخ محمدتقی بافقی میرسد با کمال دلیری و شجاعت به صحن میآید و بر سر زن شاه فریاد میزند و نهی از منکر میکند، زن شاه خود را به دفتر تولیت میرساند و به رضاخان زنگ میزند که اگر تا دو ساعت خودت را به قم نرسانی و این شیخ را عقوبت نکنی من زن تو نیستم و اینگونه میشود که رضا خان در اسرع وقت با جمعی سفاک و هتاک به قم وارد میشوند و تمام طلبههارا مورد حمله و ضرب و شتم و اهانت قرار میدهند و رضاخان شیخ محمد تقی را شخصا مضروب و با خود به تهران میبرد و به شاهعبدالعظیم تبعید دائمی میکند.
https://eitaa.com/fatemi5/2772