َقُولُ رَبىِّ أَهَانَنِ» (فجر/16) ميگويد: خدا ما را فراموش كرد. در جاي ديگر هم گله ميكند، ميفرمايد: «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْيرُْ مَنُوعًا» (معارج/20 و21)
كتاب كامل الزيارات، كتاب هزار ساله ما است و ابن قولويه كنار قبر شيخ مفيد در كاظمين است. ايشان آخر كتاب كامل الزيارات يك روايتي نقل ميكند. ميگويد: شب معراج خدا به پيغمبر فرمود: پيامبر من سه جا ميخواهم تو را امتحان كنم. «إن الله تبارك و تعالى يختبرك في ثلاث» (كامل الزيارات/ص332) پيغمبر اكرم به خدا عرض كرد: اين سه تا چيست؟ فرمود: «الجوع و الأثرة على نفسك» اولي گرسنگي و ايثار بر خود است. حضرت سه سال در شعب ابي طالب از گرسنگي سنگ به شكم ميبست. اولي گرسنگي است. پيغمبر عرض كرد: «قبلت يا رب و رضيت و سلمت» قبول كردم، راضي و تسليم هستم. دومين مورد «فالتكذيب و الخوف الشديد» تكذيب ميكنند، ديوانه و مجنون ميگويند. كاهن و ساحر ميخوانند. باز عرض كرد «قبلت يا رب و رضيت و سلمت و منك التوفيق و الصبر» توفيق را تو بايد بدهي. اما سومين مورد كه بسيار سخت است، ما اگر بشنويم تحمل نميكنيم، خطاب شد پيامبر سومياش حوادثي است كه براي عطرتش پيش ميآيد. «أما أخوك علي» برادرت اميرالمؤمنين كشته ميشود. دخترت فاطمه اينطور ميشود. من ديگر در جزئياتش وارد نميشوم. پيامبر يك جمله اضافه كرد و فرمود: «إنا لله و إنا إليه راجعون قبلت يا رب و سلمت و منك التوفيق و الصبر» ما فكر ميكنيم همهي اولياء و انبياء در رفاه بودند. نه داغ ديدند، نه مريضي ديدند، نه سختي ديدند.
بيمارستاني بودم، يك نفر بچهاش فوت كرده بود. ايستاده بود و داد ميزد، خدايا حاشا به كرمت! چرا بايد اينطور ميكردي؟ پس دومين مورد احساس نارضايتي است. راه حلش هم همان است كه راضي باشيد. گلهمند نباشيد. «يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ، ارْجِعِى إِلىَ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً» (فجر/27 و28)
🔻سومين عامل ناآرامي كه شايد در بين موحدين خيلي كمتر باشد، احساس پوچي و بيهدفي است. اين به آينده برميگردد، برخلاف قبليها كه به گذشته برميگشت، طرف نگاه ميكند كه حالا چه ميشود. كجا برويم؟ مخصوصاً اگر اعتقاد به معاد نداشته باشد. قرآن كريم ميفرمايد: اينطور نيست، «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُم عَبَثا» (مؤمنون/115) شما فكر ميكنيد ما شما را بيهوده خلق كرديم.
🔻چهارمين عامل احساس ناكارآمدي و شكست است.آقا رفته ازدواج كرده، منجر به طلاق شده است. حالا افسرده و به هم ريخته شده است. در كنكور شركت كرده، رتبه لازم را نگرفته است. يك جايي براي شغلي نيرو ميخواستند، همه قبول شدند، ايشان قبول نشدند.
در زمان امام صادق يك كاسبي بودند، ورشكست شده بود، به هم ريخته بود. خدمت امام صادق(ع) آمد. آقا فهميد مشكلش چيست؟ ورشكستگي يك وضع است، خودباختگي يك بحث است. يك وقتي شما تصادف ميكني و يك وقتي خودت را در تصادف ميبازي. اين مهم است كه بتوانيد مديريت كنيد. آقا به او فرمود: بلند شو برو وضو بگير، دو ركعت نماز بخوان، در مغازهات را باز كن. رفت و كارش هم درست شد.
🔻احساس پنجمي كه باعث ميشود انسان در زندگياش گاهي احساس گناه كند و اضطراب داشته باشد و آرامش لازم را نداشته باشد، يأس و نااميدي است. اين احساس يأس و نااميدي ممكن است در زمينههاي مختلفي باشد. همينطور نااميد است، مثلاً احساس ميكند كه به خيلي از خواستههاي نرسيده است.
آيت الله مكارم جملهي قشنگي را ميفرمود: بشر آنچه را مصرف ميكند، بيست درصدش نياز است. يعني واقعاً ميخواهد. اگر نداشته باشد، ميميرد. بنده به چند ليوان آب نياز دارم، اگر نخورم ميميرم. غذا را نياز دارم، سيد درصد مطابق اميال است. يعني 20 درصد اصل است و ان سي درصد ميل من است. درست است من با نان و پنير هم سير ميشوم، دلم ميخواهد يك مغز گردو و خيار هم كنارش باشد. درست است اين برنج مرا سير ميكند، ميخواهم يك سالاد هم كنارش باشد. ميل من به دوغ است، بياوريد. نباشد نياز نيست، من با آن غذا سير ميشوم. جالب است كه ميفرمودند: پنجاه درصدش هوس است. من خواهش ميكنم بينندگان همين الآن به خانههايشان نگاهي بياندازند. وسايلي كه در خانه است چند موردش نياز است. چند موردش مطابق ميل است، چند موردش مطابق هوس است؟ انواع و اقسام چينيها، كريستالها، لباسها، فرشها در خانه است. با فاصله گرفتن از اوايل انقلاب ان بحث پنجمي خيلي زيادتر شد. يعني اين دختر خانمي كه ميبيني با هزار مكافات و قرض پدرش اين يخچال دوقلوي هفت، هشت ميليوني را براي اين خريده است، نياز اين دختر است؟ نيازش با آن يخچال ساده هم برطرف ميشود. بعضي اوقات اين اضطرابها به خاطر بلند پروازيهاي ما است.
🔻يكي از عوامل ناامني را قرآن ميفرمايد: قضاوت زود و سريع است. دامن زدن كه در كشور ما هم زياد است. يكي از غصههايي كه من ميخورم همين