کشته شد عباس من
خیمه های غمزده دست غم بر سر زنید / کشته شد عباس من(2)
چون من محنت زده قتل او باور کنید / کشته شد عباس من(2)
از غم ساقی همه رخت غم بر تن کنید ناله وشیون همه بر امیر من کنید
لعن ونفرین ای حرم لشکر دشمن کنید جمله از خون جگر دیده ها را تر کنید // کشته شد عباس من
پیکر بی دست او روی خاک افتاده بود / در کنار علقمه تشنه لب جان داده بود
سر به روی دامن مادرم بنهاده بود / محتضر گردیدنم در برش باور کنید// کشته شد عباس من (2)
برسرش خیل ملک ناله وشیون کند / همدمی در شیون وناله اش با من کند
هلهله وشادی از قتل او دشمن کند / یاد خشکیده لب ثانی حیدر کنید //کشته شد عباس من (2)
کس نمی آید دگر در وفا مانند او / قبله جان حسین هست این روی نکو
ای صبا بر عالم از طلعت رویش بگو / شیونی جانسوز در قتل این افسر کنید// کشته شد عباس من
او به پیمان با خدا صادقانه ایستاد / تا که دین ماند بجا جان خود برکف نهاد
تشنه لب شمشیرزد تا دگر از پا فتاد / در عزای میر من دیده ها را ترکنید//کشته شد عباس من (2)
سوگوار از قتل او آسمانها وزمین / هست داغش تا ابد در قلوب مومنین
کرد سودا جان خود بهر طفلانی حزین / جای او احسان همه بر علی اصغر کنید/کشته شد عباس من (