هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت پایانی: خوشبخت‌ترین مرد دنیا قصد داشتم برم دانشگاه ... با جدیت کار می‌کردم تا بتونم از پس هزینه‌ها و مخارج دانشگاه بربیام که خدا اولین فرزندم رو به من داد ... . . من تجربه پدر داشتن رو نداشتم ... مادر سالم و خوبی هم نداشتم ... برای همین خیلی از بچه دار شدن می‌ترسیدم ... . اما امروز خوشحال و شاکرم ... و خدا رو به خاطر وجود هر سه فرزندم شکر می‌کنم ... . . من نتونستم برم دانشگاه چون مجبور بودم پول اجاره خونه و مکانیکی، خرج بچه‌ها، قبض‌ها و رسیدها، پول بیمه و ... بدم ... . . مجبورم برای تحصیل بچه‌ها و دانشگاه شون از الان، پول کنار بگذارم ... چون دوست دارم بچه‌هام درس بخونن و زندگی خوبی برای خودشون بسازن ... . . زندگی و داشتن یک مسئولیت بزرگ به عنوان مرد خانواده و یک پدر واقعا سخته ... اما من آرامم ... قلب و روح من با وجود همه این فراز و نشیب‌ها در آرامشه ... . . من و همسرم، هر دو کار می‌کنیم ... و با هم از بچه‌ها مراقبت می‌کنیم ... وقتی همسرم از سر کار برمی‌گرده ... با وجود خستگی، می‌ره سراغ بچه‌ها ... برای اون‌ها وقت می‌گذاره و با اون‌ها بازی می‌کنه ... . . من به جای لم دادن روی مبل و تلوزیون دیدن ... می‌ایستم و ساعت‌ها به اون‌ها نگاه می‌کنم ... و بعد از خودم می‌پرسم: استنلی، آیا توی این دنیا کسی هست که از تو خوشبخت‌تر باشه؟ ... . . و من این جواب منه ... نه ... هیچ مردی خوشبخت‌تر از من نیست ... . . اتحاد، عدالت، خودباوری ... من خودم رو باور کردم و با خدای خودم متحد شدم تا در راه برآورده کردن عدالت حقیقی و اسلام قدم بردارم ... و باور دارم هیچ مردی خوشبخت تر از من نیست. پایان🌺 https://eitaa.com/fatemiioon135