کنار موکب روضة الحوراء نشسته بودیم و آن رزمندهی لبنانی عکس نشانم میداد و با شیخ محییالدین مکارم شیرازی هم در ریف بیروت ایستاده بود. نگفتم که شیخ را از جادهی خردلی تا زیر پای ارتش اسرائیل در خیام هم بردهییم و همآن جا نماز جماعت هم خواندهییم؛ و چه آقازادهی جگرداری بود...