📮 (ع) به مؤمنان‌ 🕋 محمّد بن سهل مى‌گويد: در مكه مجاور [۱] شده بودم و به مدينه آمدم و خدمت امام محمّد تقى علیه السلام رسيدم. و خواستم از او لباسى بخواهم، ولى فرصت نشد تا خواسته‌ام را عنوان كنم تا اينكه از او خداحافظى كردم. 🌴 و وقتى كه از شهر بيرون مى‌رفتم، با خود گفتم: 💭 نامه‌اى براى او مى‌نويسم و در نامه خواسته‌ام را از او مى‌خواهم. 📜 نامه را نوشتم و به مسجد پيامبر رفتم تا اينكه دو ركعت نماز بخوانم و صد بار استخاره (طلب خير) بكنم، اگر در قلبم افتاد كه نامه را بفرستم، و الا آن را بسوزانم. پس استخاره كردم و در قلبم افتاد كه نفرستم. نامه را سوزاندم و از مدينه خارج شدم. 🐫🐪 در اين حال فرستاده‌اى را ديدم كه لباسى در بقچه دارد و بين قطار شتران گردش مى‌كند و از محمّد بن سهل قمى پرسش مى‌كند، تا اينكه به من رسيد و گفت: ✋🏻 مولايت اين را فرستاده، ديدم دو ملافه است. ⚰ احمد بن محمّد مى‌گويد: از قضا وقتى كه او مرد، من غسلش دادم و در آن دو پارچه، او را كفن كردم‌. [۲] 📚 پی نوشت ها: ۱. به كسى كه بخواهد چند سال در مكه بماند« مجاور» مكه مى‌گويند. ۲. بحار الانوار: ۵۰/ ۴۴، حديث ۱۲ و ۱۳. 📚 جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۴۸۲. 📱 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/fatemiyoon18 🆔 splus.ir/fatemiyoon18