📌 شهید حسن طاهری در قدیمی اش 🏴 یك شب در خانه هیأت داشتیم، عصر ِ همان روز پدرم بعد از کمی استراحت ناگهان از خواب بلند شد... گفت همین الان حسن اینجا بود! به او گفتم مراسم داریم، اینجا می مانی؟! 🔸 حسن گفت: نه! فلانی که از همسایگان قدیم‌مان بود امروز از دنیا رفته، او حقی به گردن من دارد و امشب که شب اول قبرش است باید پیش او باشم...!! ⁉️ به حسن گفتم: اون که از نظر اخلاقی و اعتقادی هم سنخ تو نبود! چه حقی به گردنت دارد؟! 🔹 حسن گفت: روز تشیع جنازه‌ی من هوا گرم بود و این بنده خدا با شلنگ آب، مردم را سیراب می‌کرد... پدرم گفت: باید بروم ببینم این بنده‌ خدا واقعا زنده است یا مرده؟! 🔸پدر رفت و ساعتی بعد برگشت و گفت: بله، وارد محله آن‌ها که شدم، حجله‌اش را دیدم که گفتند همین امروز تشییع شده است...!! 🎙️ راوی برادر شهید 🆔 @fatemiyoon18