❇️هربار،هنوز و همیشه سال قبل این موقع ها وضع پیچیده ای داشتم.بی انگیزه نبودم ولی با آن شرایط پیچیده هم هنوز چندان سازگار نبودم.وسط بارش تیر و ترکش دودلی خبر به خط زدن قهرمان های حماس را که شنیدم‌ انگار دوباره جان گرفتم. من اینجا گوشه ای از دنیا،دور از فلسطین و آن هیاهوها با طوفان الاقصی و جنگ اراده ها همراه شدم.هربار یک دستاورد از مقاومت می دیدم انگیزه می گرفتم.انگار من هم آنجا بودم.کنار مجاهدها. یادم است به عزیزی گفتم ماندن توی دنیا الان با ارزش است.کم کم که دشمن وحشی به خودش آمد و جنون را سرکشید خودم را لای مادرهای داغ دیده و بچه های ترسیده دیدم.با اشک هاشان پلکم تر شد و خنده هایشان امیدوارم‌کرد. دیشب دوباره دلم گرفت؛ برای مردمی مظلوم که وسط این جنگ نابرابر ،با وجود نامردی و خیانت حکام نالایق عرب،لای آن همه احساس رهاشدگی،دیدن شجاعت یحیی سنوار امید زندگی شان بود.یاد مادرهایی افتادم که با این خبر شاید دوباره آغوش شان را از شیرخواره ها خالی دیدند.زنهایی که باز بیوه شدند.مردهایی که شاید دوباره شکستند.بچه هایی که بی پدر شدند و غم این یک سال برایشان تازه شد.آرام‌ نبودم.رفتم مسجد جمکران.بعد از مراسم،الهی عظم البلاء از بلندگوها پخش شد.به فراز" وانقطع الرجا" که رسید برای چندمین بار بغضم‌ شکست.با خودم گفتم: "این خبرها ما را اینجور بیقرار‌می کنه. ولی هنوز کو تا "وانقطع الرجاء"!اون روزا دیگه چه شکلیه !💔 دلواپسی برای اهالی غزه و شنیدن انقطع الرجا من را به فکر بعد انداخت.به فکر پیچیدگی و بی قراری های فردا.دلم هوای یک تکیه گاه را کرد.همان که صدها هزار بار سلحشورتر از یحیی سنوارهاست. که سیم اتصال زمین به آسمان هاست.که هنوز به لطف خدا لای این مصیبت ها سایه ی پربرکتش بالای سر مجاهدهاست.عصاره ی تمام خوبی ها و ذخیره خداست.که پشتش هم، یک عالم،قدرت بی انتهاست.قدرتی که اراده و شجاعت سنوارها هم مخلوق دستانی بلند و والاست. که پیش از آمدن سنوار و پس از رفتنش تکیه گاه همه مظلوم هاست. البته، پشت غزه خالی نیست. خدای مقاومت هربار،هنوز و همیشه کنار امت شجاع ماست.❤️ 🔹فتح قلم🔹 https://eitaa.com/fatheGhalam