خوشا سربند یا زینب به پیشانی... دفاع از عمه ی سادات را عباس یادش داد... تو زندگیم مثل حاج اکبر ندیدم آرزوش  شهادت بود و همه اعمالش برای من و همه بچها درس بود. روحیه‌اش هیچ وقت پایین نبود، توی دوره آموزشی که برای اعزام به سوریه رفتیم حاجی با توجه به وزن بالایی که داشت، اما طوری میدوید که انگار ۲۰ کیلو بیشتر وزن نداره! من پشتش می‌دویدیم سرم داد می‌کشید که چرا ازم جلو نمیزنی⁉️ راوی: مهدی بخشی @fatholfotooh