علی؛ رحمت کثیر همین که قافله در وادی غدیر نشست به نام پاک علی، زینت امیر نشست همین که حامل وحی از ولی خبر آورد شکوفه بر قلم خشک هر دبیر نشست حدیث روشن ‌"من کنت ُ " از دهان نبی کبیر بود و در ایمان هر صغیر نشست به ناامیدی شیطان نگر که خوار و ذلیل به سوگواری این رحمت کثیر نشست اگر چه زود پیمبر به فکر امت بود ولی دریغ به منبر، علی چه دیر نشست چه خوب شد که در آن های و هوی صورت‌ها به دل حلاوت آن طلعت منیر نشست علی نمونه شرم و حیا که از اخلاص برای جلوه دنیا چه سر به زیر نشست علی خلاصه ایمان و پارسایی بود که عمر خویش به فتوای نان و شیر نشست ز بزم سفره خوش آب و رنگ دنیایش کنار رفت و نگفتند وه چه سیر نشست کسی نگفت پس از آن شکوه در صحرا به جای حضرت مولا چرا شریر نشست فغان ز آینه‌های شکسته‌دل برخاست پس از غدیر چرا پیش‌شان ضریر نشست بيفتد از قلم بندگان مومن حق برون هر آن که در این وادی از مسیر نشست دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده - دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان ١۶ تیر ١۴٠٢ عید غدیر