حکایت از عرفه
رسید بر دل عاشق عنایت از عرفه
شکفت گلبن سبز هدایت از عرفه
نمیشویم شناسا در آستان قبول
مگر رسیم به فیض سعادت از عرفه
میان اشک دعا آب میشود دل من
رسد مگر به صفای اجابت از عرفه
ز کف نمیدهم آسان دقیقههای دعا
که پا گرفت بنای عبادت از عرفه
خوش آن گروه که با واژههای اشکآلود
گرفتهاند برات کرامت از عرفه
رمیدگان پریشاندل هوسآمیز
گریختند به همراه شهوت از عرفه
دلی که بال گشاید به آسمان حضور
به آستان دعا شد حمایت از عرفه
شکستگان به موج غرور و عصیان نیز
گرفتهاند کنار رعایت از عرفه
حسین تا به حریم دعا مشرف شد
رساند قافله را تا شهادت از عرفه
غروب تا که ملائک به آسمان بروند
کنند جمله ایشان حکایت از عرفه
خوش آن گروه که سودایشان کتاب دعاست
خوش ٱن قلم که نویسد روایت از عرفه
مگر رسیم به یُمن دعای آن موعود
به سایهسار بلند ولایت از عرفه
عبدالرضا مدرسزاده _ کاشان
٧ تیر ١۴٠٢
روز عرفه