❌ لعن های کذایی
👈 دستور عجیب میرزای شیرازی بزرگ !
💬 حاج آقا رضا صدر از حاج انصاری مرحوم، واعظ معروف و ایشان از مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری نقل میکرده:
در یکی از ملاقاتهای عمومی میرزای بزرگ شیرازی میبینند که نظر ایشان به یک شخص معین معطوف است. هرچه اشخاص جلو می آیند و بعد از دستبوسی میرزا میروند، بازهم توجه میرزا به همان شخص و همان نقطه است؛
تا اینکه بالاخره نوبت به آن شخص موردنظر میرزا میرسد و می آید دست میرزا را می بوسد. میرزا از او سؤال میکند
اهل کجایی؟
میگوید: اهل کربلا.
می پرسد برای چه اینجا آمده ای؟
میگوید: آمده ام تا در سامرا درس بخوانم.
میرزا میفرماید: من به شما حکم میکنم که همین حالا مراجعت کنید به کربلا و شهریه و حقوقی هم که در اینجا به طلبه ها داده میشود در کربلا به شما داده می شود و همین حالا برگردید.
میرزا نوکرش را صدا میزند و به او میگوید: قطار کی حرکت میکند؟
میگوید مثلاً نیم ساعت دیگر.
می فرماید این آقا را الآن ببرید پای قطار و آنجا باشید تا ایشان مشرف شوند کربلا و بعد مراجعت کنید.
نیم ساعت بعد میرزا مرتب می پرسد: خادم نیامد؟
همینطور منتظر بوده و دقیقه شماری میکرده که خادم برگردد.
بالاخره خادم برمیگردد، میرزا میگوید: او را راه انداختی؟
میگوید بله.
میگوید: خودت آنجا بودی موقع حرکت قطار؟
میگوید بله.
میگوید: قطعی شد حرکتش؟
میگوید: بله.
میرزا خیلی استنطاق میکند تا قطعی شود که آن شخص به کربلا برگشته است. بعداً بعضی از اصحاب از ایشان می پرسند: چرا این شخص را با این اهتمام به کربلا برگرداندید؟
◀️میرزا میفرماید: «از خصوصیات این شخص فهمیدم که اگر در اینجا بماند کار دست ما می دهد و از آن لعن های کذایی می خواند و ما که زحمت کشیدیم مشکله اختلاف بین شیعه و سنی را به زحمت حل کردیم، او با یک عملش ممکن است این زحمات را از بین ببرد، یک لعن در حرم بخواند و تمام این زحمات به هدر رود».
بعد که خود آن شخص را دیده بودند، گفته بود: خوش انصاف میرزا، نگذاشت اقلاً یک لعنی بخوانیم!
📚منبع:
آیت الله العظمی شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، ج ۱، ص ۱۱۹-۱۲۰
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱
@Mabaheeth
╰───────────