نه هر که سر بتراشد قلندری داند. تعطیلی های مستمر این روزهای پایتخت و بسیاری از شهرها و استانهای کشور تحت عنوان آلودگی هوا و سرما و همچنین قطعی های مکرر برق در این روزها؛ انسان را به یاد تعطیلی های بلند مدت کشور در دوره کرونا در دولت روحانی می اندازد. بیش از دو سال و نیم دانشگاهها و مدارس کشور تعطیل شد و این در حالی بود که آمار نشان می داد که اصولا در میان کودکان و نوجوانان زمینه ابتلا به کرونا چیزی در حد صفر بوده است به همین جهت در خیلی از کشورها مثل فرانسه حتی یک روز مدارس به دلیل کرونا تعطیل نشد. در همان زمان، همین تعطیلی های مستمر موجب شد تا وزارت آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانان معصوم ما به آموزش مجازی سوق دهد و فضای بی در و پیکر برخی از نرم افزارهای کاربردی همانند اینستاگرام را بر آنان بگشاید که آسیب های زیاد اخلاقی و اجتماعی به آنان وارد کرد که آثار مستقیم آن را در اتفاقات پائیز 1401 به هنگام باز شدن دانشگاهها و ورود دانشجو اولی‌ها از مدرسه به محیط دانشگاه شاهد بودیم. هم اکنون نیز به دلایل غیرکافی از جمله سرما(در حالی که در تهران و خیلی از شهرها هوا هنوز به زیر صفر درجه نرسیده) هفته آخر آذر ماه، کاملاً تعطیل اعلام شد و اعلام تعطیلی ها همچنان ادامه دارد. مساله دیگر، خاموشی های غیر متعارف و غیر ضرور در این روزهاست که از یک ماه پیش در روزهای نه چندان سرد آبان شروع شده و علی رغم تعطیلی ادارات و مراکز آموزشی- که خود جبران کننده کمبود انرژی است- همچنان ادامه دارد. مساله دیگر، گرانی ها و کاهش بسیار شدید ارزش پول ملی است به طوری که در عرض این چهار، پنج ماه حدوداً 20 هزار تومان کاهش پیدا کرده است. سوالی که مطرح می شود این است که دلیل این تعطیلی ها و قطع برقها و مشکلات چیست؟ گفته می شود یک دلیل مهم آن، ناترازی انرژی یعنی در واقع همان کمبود منابع انرژی است. اخیراً هم آقای عبده تبریزی مشاور اقتصادی رئیس جمهور هشدار داده اند که: ممکن است در هفته تنها سه روز برق و بنزین داشته باشیم. سوالی که باز مطرح می شود این است که چرا کمبود منابع انرژی اتفاق افتاده؟ چرا در دولت شهید رئیسی، با وجود بیش از ۱۳۰۰ همت(هزار میلیارد تومان) بدهیِ باز مانده از دولت قبل و خالی شدن صندوق ارزی کشور(به اعتراف دکتر نوبخت، معاون وقت رئیس جمهور) و کاهش صدور نفت به حدود 200 هزار بشکه در روز و ... بیشتر نارسایی ها و مشکلات کشور از جمله قطع مکرر برق، آمار بالای کشته های کرونا(که تا 700 نفر در روز هم رسیده بود)، تعطیلی و نیمه تعطیلی ادارات، دانشگاهها و مدارس، پایین بودن صدور نفت و ... در عرض مدت کوتاهی برطرف شد و کشور به حالت عادی بازگشت. اما هم اکنون با وجود تحویل گرفتن دولت در بهترین شرایط، شاهد این حجم از نابسامانی ها در این مدت کوتاه هستیم. آیا مشکل کشور در این شرایط، قانون حجاب و عفافی است که بی حجابی را از جرم انگاری به تخلف انگاری کاهش داده و صرفا برای متجاهرین تذکر و در نهایت، جریمه نقدی پیش بینی کرده می باشد؟! یا مشکل کشور، فیلترینگ نامؤثر بر فضای مجازی است که به اسم مدیریت و حکمرانی بر فضای مجازی(که حق هر حکومتی است) در واقع ممر درآمدی برای فیلتر شکن سازان و در نتیجه «آش نخورده و دهان سوخته» برای حکومت بود می باشد؟! یا این که مشکل، بازگشت آن عده معدود از اساتید و دانشجویان متهتکی است که در پائیز 1401 به بهانه یک دستمال، قیصریه را به آتش کشیدند؟! به نظر می آید که همه این فضا سازی ها و آدرس غلط دادن ها برای گم کردن دلیل اصلی مشکلات کشور که همانا ناکارآمدی و سوء تدبیر و یا شاید هم، تدبیر سوء برخی از مسؤولین کنونی کشور می باشد. این جاست که انسان به یاد سخن و شعر حکیمانه حضرت حافظ می افتد که می فرماید: نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاه داری و آیین سروری داند هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست نه هر سر بتراشد قلندری داند