نیاز دارم نیمه شب، وقتی همه خوابن یه چمدون کوچیک جمع کنم و دست خودمو بگیرم و فرار کنم به ناکجا، یه‌جوری برم که انگار هرگز نبودم. اونوقت همه‌چیز رو دوباره بسازم، به دور از فضای آلوده و غمگینی که داخلش بودم.