سال عزیز!
۳۶۵ روز گذشته از روزی که گوشه اتاقم نشسته بودم و برنامه هامو برا تویی که شمع اولت هنوز روشن نشده بود، مینوشتم
روزها گذشتند و من بزرگتر شدم
کلی زمین خوردم
کلی بلند شدم
کلی گریه کردم
کلی خندیدم
اتفاقای تلخ و شیرین رو با تو تجربه کردم
تو متفاوت ترین سال زندگیم بودی
چیزایی رو با چشمم دیدم که اصلا فکرشم نمیکردم
با ذات ادما اشنا شدم
از بعضی دور شدم و به بعضی نزدیک شدم
زخم خوردم و قوی تر شدم
سعی کردم تمام تلاشم رو بکنم
به بیشتر اون برنامه هایی که نوشتم رسیدم
ممنونم بخاطر همه دردا و ذوق هایی که بهم دادی
و منتظر شروع سالی که حس میکنم متفاوت تر خواهد بود،هستم:)